کتاب البیع؛ مبحث ربا - جلسه 110 - 98/01/11

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب البیع؛ مبحث ربا - جلسه 110 - 98/01/11

بحث در ادله ی حرمت ربا است و به سراغ آیات قرآن رفتیم و در جلسه ی گذشته چهار آیه را بررسی کردیم و اکنون به سراغ سه آیه ی باقی مانده می رویم

موضوع: ربا

بحث در ادله ی حرمت ربا است و به سراغ آیات قرآن رفتیم و در جلسه ی گذشته چهار آیه را بررسی کردیم و اکنون به سراغ سه آیه ی باقی مانده می رویم.

آیه ی پنجم: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‌﴾[1]

در این آیه از ربا نهی شده است و نهی دلالت بر تحریم دارد.

باید دید ﴿أَضْعافاً مُضاعَفَةً﴾ به چه معنا است آیا قسم خاصی از ربا را شامل می شود یا تمامی انواع رباها را دربر می گیرد. در میان مفسران این نکته محل بحث قرار گرفته است. بعضی گفته اند که این عبارت تأکیدی بر مسأله ی ربا است یعنی ربا که می خورید گاه این سودها روی هم جمع می شود و رباخوار دارای اموال بسیاری می شود. بنا بر این تمامی انواع ربا اگر استمرار پیدا کند تبدیل به ﴿أَضْعافاً مُضاعَفَةً﴾ می شود.

احتمال دیگر این است که این عبارت به معنای شکل خاصی از ربا است. شخص وام گیرنده اگر سر وقت نمی توانست پول را با سود آماده کند وام دهنده یک سال دیگر به او مهلت می داد آن هم با همان نرخ و سود سابق. احتمال دوم که برخی از بانکدارهای بی انصاف امروزه انجام می دهند این است که ربا را به وام اضافه می کند یعنی اگر کسی 1000 تومان وام گرفته و ربای آن 200 تومان بوده است یک سال به او مهلت می دهند ولی ربای 1200 تومان را محاسبه می کنند. یعنی سود را با سرمایه ضمیمه می کنند و سود را روی مجموع می کشند. در نتیجه ربا تبدیل به «اضعاف مضاعف» می شود.

البته حرمت مشروط به «اضعاف مضاعف» نیست حتی اگر به این شکل نباشد باز هم ربا حرام است.

در آخر آیه خداوند مردم را به رعایت تقوای الهی دعوت می کند که تأکیدی بر مسأله ی حرمت ربا است.

آیه ی ششم: ﴿وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتي‌ أُعِدَّتْ‌ لِلْكافِرينَ‌﴾[2]

این آیه در قرآن بعد از آیه ی سابق است و از دو جهت دلالت بر حرمت دارد: یکی عبارت ﴿وَ اتَّقُوا النَّارَ﴾ است که وعده ی عذاب می باشد و در قرآن بعضی عقیده دارند که هر آنچه بر آن وعده ی عذاب داده شده باشد آن گناه از گناهان کبیره است.

همچنین عبارت ﴿أُعِدَّتْ‌ لِلْكافِرينَ‌﴾ بیانگر این است که رباخواری در سرحد کفر است زیرا عذاب الهی در مورد رباخوار در حد عذاب کافران است.

آیه ی هفتم: ﴿فَبِظُلْمٍ‌ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ كَثيراً﴾[3] ﴿وَ أَخْذِهِمُ‌ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً﴾[4]

بنی اسرائیل چهار گناه را انجام دادند که خداوند به خاطر آن آنها را به عذاب دنیا و آخرت مبتلا کرد و این دو آیه آن گناهان را بیان می کنند.

گناه اول ظلم است که وقتی بنی اسرائیل آن را مرتکب شدند خداوند یک سری از طیبات و غذاهای لذیذ را بر آنها حرام کرد.

گناه دوم این بود که آنها مردم را از رفتن به سوی دین خدا نهی می کردند.

گناه سوم آن بود که آنها ربا می گرفتند در حالی که آنها از ربا نهی شده اند.

گناه چهارم این بود که اموال مردم را به باطل اکل می کردند.

به سبب این چهار گناه خداوند هم در دنیا غذاهایی طیب و لذیذ را بر آنها حرام کرد و هم در آخرت در مورد کافران از آنها عذاب دردناکی در نظر گرفت. البته باید دید که کفر به معنای بی ایمانی است یا به معنای مخالفت فرمان خداست. به هر حال شاهد ما عبارت ﴿وَ أَخْذِهِمُ‌ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ﴾ است.

در تورات فعلی اثری از این نهی وجود دارد و در دو بخش از تورات اثری از نهی از رباخواری وجود دارد.

کتاب مقدس مرکب از دو بخش است: عهد قدیم که تورات است و عهد جدید که انجیل می باشد. تورات خودش دارای سه بخش است: بخش اول توراتی است که بر موسی نازل شده است که دارای پنج فصل است: سِفر تکوین که در مورد آفرینش عالم و آدم سخن می گوید، سِفر خروج، سِفر لاویان، سِفر اعداد است و سِفر تورات مثنّی است. (سِفر به معنای فصل است و معادل آن سوره در قرآن است.)

تورات واقعی همین است ولی تورات های دیگر نوشته ی مورخان است که از نظر یهودیان مقدس است و حاوی هفده کتاب می باشد که توسط مورخان که از نظر یهود قدیس بودند نوشته شده است.

بخش سوم کتاب های انبیاء است مانند کتاب اشموئیل، خزقیل و مانند آن که آن هم هفده کتاب است.

بنا بر این تمام تورات موسی ع نسبت به کل این تورات ها بیست و پنج درصد را تشکیل می دهد و از میان هزار صفحه ای که دارد حدود 250 صفحه ی آن در مورد تورات موسی است که ظاهر آن وحی است و لسان آن لسان وحی الهی است.

ما این مسأله ی ربا را در دو مورد از همان کتاب تورات موسی دیده ایم که یهودیان خودشان به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرده اند.

مورد اول: سِفر خروج، آیه ی 25: (خداوند که مردم را قوم خود می داند می فرماید:) اگر نقدی را به یکی از قوم من که نزد تو فقیر است وام دهی مثل تقاضا کننده نباش (تقاضایی نداشته باش) و ربا بر وی مگذار.

مورد دوم: سِفر لاویان فصل 25، آیه ی 35 و 36: اگر برادر تو فقیر شده، نزد تو تهیدست شود او را دستگیری نما... از او ربا و مرابحه مگیر و از خدای خود بترس تا برادرت با تو زندگی نماید.

بنا بر این با همه ی تحریفاتی که در تورات شده ی مسأله ی ربا تحریف نشده است هرچند امروزه آنها آلاف و الوف از مردم می گیرند و به این نهی الهی توجه ندارند.

حال باید دید اینکه ربا در شریعت سابقه حرام است آیا دلیل می شود که این در شریعت اسلام نیز حرام باشد؟

بعضی استصحاب شرایع سابقه را صحیح می دانند در نتیجه می گویند این استصحاب که استصحاب حکمی است موجب می شود در شریعت اسلامی هم حرام باشد. بنا بر این اگر در شریعت موسی شراب و ربا حرام باشد آن را استصحاب می کنیم. موضوع نیز عوض نشده است.

اما ما و بعضی دیگر استصحاب شرایع سابقه را صحیح نمی دانیم به این دلیل که مسلمانان در هر زمان منتظر بودند حکم جدیدی نازل شود مثلا در شریعت سابقه روزه وجود داشت ولی مسلمانان روزه نمی گرفتند تا آیه ی صیام نازل شد.

همچنین در باب زکات، حرمت شراب و مانند آن هرچند در شرایع سابق بوده ولی آنها به آن عمل نمی کردند تا آیات مربوطه نازل شد. اینکه منتظر می نشستند تا حکم اسلام صادر شود علامت آن است که آنها به شرایع سابق عمل نمی کردند. به عبارت دیگر اگر شریعتی نسخ می شد با تمامی احکام آن نسخ می شد و همه منتظر حکم جدید بودند.

بنا بر این ما که استصحاب شرایع سابقه را صحیح نمی دانیم وقتی به آیه ی فوق می رسیم می گوییم: لحن آیه لحن مذمت از ربا است بخصوص که همراه با ظلم، صد عن سبیل الله و اکل اموال مردم به باطل آمده و آن سه حرام است.


پی نوشت:
                    
    
تاریخ انتشار: « 1398/01/09 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 4996