سقطجنین آلوده به ایدز
اگر مادرى دچار ايدز باشد و جنين او نيز آلوده گردد حكم فقهى مسئله چيست؟ آيا اين امر موجبى براى سقطجنین تلقّى میگردد؟
درصورتیکه آينده جنين بسيار خطرناك باشد و در ماههای نخستين باشد اسقاط جنين اشكالى ندارد.
درصورتیکه آينده جنين بسيار خطرناك باشد و در ماههای نخستين باشد اسقاط جنين اشكالى ندارد.
اگر ناقصالخلقه شدن او قطعى و شديد است و در مراحل نخستين باردارى و قبل از رسيدن به مرحله جنينِ كامل باشد و راه درمان نيز منحصر به اين راه گردد مانعى ندارد.
پایان دادن به حاملگی در این سن جنین، تنها در صورتی جایز است که برای جان مادرخطری داشته باشد.
اسقاط جنين حرام است، ولي هرگاه جنين در مراحل ابتدايي باشد و بهصورت انسان کامل درنیامده باشد (قبل از چهارماهگي و دميده شدن روح) و باقی ماندن جنين در آن حالت و سپس تولد ناقص آن به تصديق اهل اطلاع متدين باعث عسر و حرج شديد براي پدر و مادر گردد، پايان دادن به حاملگي جايز است و احتیاطاً بايد ديه را بدهند.
درصورتیکه واقعاً جان او درخطر باشد و جنین به چهارماهگی نرسیده باشد، مجاز است سقطجنین کند و دیه آن را به بیتالمال بپردازد.
تنها در صورت ضرورت قطعی و در فرض منحصر بودن درمان مجاز هستید.
اگر جان مادر درخطر است و راه منحصر به عمل جرّاحى و بيهوشى باشد مانعى ندارد.
در فرض مسئله پايان دادن به باردارى ظاهراً مانعى ندارد.
اگر حيات مادر درخطر باشد و جنين ماههای اوّل را طى كند مانعى ندارد؛ و متولّد کردن بچه قبل از موعد و پرورش او با شرايط ويژه هم اشكالى ندارد.
اجاره فسخ میشود و سقط انجام میشود و احتیاط آن است که مصالحه کنند و دیه را ببخشند.
سقطجنین تنها در صورتى جايز است كه جان مادر درخطر باشد. همچنين اگر بيمارى شديدى مادر را تهديد كند و جنين هنوز به مرحله دميدن روح نرسيده باشد؛ و نيز اگر تشخيص قطعى داده شود كه جنين بهگونهای ناقص است كه براى پدر و مادر و اطرافيان سبب عسر و حرج شديد میشود، مشروط بر اينكه روح در آن دميده نشده باشد. در اين سه صورت، ختم حاملگى جايز است؛ و اگر راه منحصر به طبيب مرد باشد، در اين صورت مانعى ندارد؛ و احتياط آن است كه پدر و مادر، طبيب را نسبت به ديه تبرئه كنند.
۱. چنانچه خلقت جنين كامل نشده مانعى ندارد.۲. هرگاه بچه بهصورت انسان كامل درنیامده باشد، سقطجنین براى نجات مادر اشكال ندارد.۳. اگر بدانيم يكى از آن دو قطعاً نجات پيدا میکند، بايد آنها را به حال خود گذاشت تا يكى از آن دو بدون دخالت انسان ديگرى نجات يابد؛ و اگر امر داير ميان اين است كه هر دو بميرند يا فقط جنين بميرد، میتوان جنين را سقط كرد تا مادر زنده بماند.۴- اگر امر داير ميان اين است كه هر دو بميرند يا فقط جنين بميرد، میتوان جنين را سقط كرد تا مادر زنده بماند حتی اگر بعد از ولوج روح باشد.
در فرض مسئله، كه اگر مادر به همان حال باقى بماند هر دو میمیرند، میتوان با سقطجنین جان مادر را نجات داد.
درصورتیکه از گفته متخصصان متدين يقين يا خوف خطر يا ضرر مهمي براي مادر حاصل شود، پايان دادن به حاملگي تا زماني که روح دميده نشده جايز است؛ و چون احتمال تعلق ديه میرود احتياط آن است که ورثه اين کودک (غير از پدر و مادر) با ميل و رضاي خود از آن صرفنظر کنند.
هیچکس بهوسیله جويدن آدامس باردار نمیشود و اگر كسى چنين ادّعايى كند باطل و بىاساس است. ولى اين احتمال وجود دارد كه در حمّام و مانند آن نطفهاى بر روى زمين ريخته شده باشد و زنى آنجا بنشيند و رحم او آن نطفه را جذب كند. بههرحال ساقط كردن اين فرزند جايز نيست و درصورتیکه در فشار شديد از ناحيه سخنان مردم هستيد میتوانید بگوييد با شخصى عقد موقّت داشتهايد و آن شخص شمارا رها كرده و رفته است.