پرداخت بدهی میت از کل اموال او
آیا بدهى متوفی از کل ماترک، منقول و غیرمنقول، پرداخت میشود یا فقط از منقول داده میشود؟
بدهى از کل ماترک پرداخت میشود.
بدهى از کل ماترک پرداخت میشود.
در مورد مرتد فطری: اگر ارتداد او در دادگاه اسلام ثابت شود، محکومبه اعدام خواهد شد و اموال او بهعنوان ارث به ورثه مسلمان او میرسد و همسرش از او جدا خواهد شد و حتى توبه كردن او نمیتواند جلوی اين احكام شديد را بگيرد، هرچند اگر واقعاً توبه كند در پيشگاه خداوند قبول میشود.اما مرتد ملی چند حکم متفاوت با مرتد فطری دارد. نخست اینکه اول او را توبه میدهند اگر توبه نکرد حکم قتل اجرا میشود دیگر اینکه اموال او میان ورثه تقسیم نمیشود مگر زمانی که بمیرد یا کشته شود سوم اینکه زوجهاش عده طلاق نگه میدارد از همان زمان که ارتداد حاصل شد در حالیکه زوجه مرتد فطری عده وفات نگه میدارد.
مسلمان از كافر ارث میبرد، ولى كافر اگرچه پدر يا پسر ميّت باشد از مسلمان ارث نمیبرد.
اين فرزند متعلّق به صاحبان نطفه و با آنها محرم است و از آنها ارث میبرد؛ و مورد مادر جانشين بهمنزله فرزند رضاعى او است، بلكه در بعضى جهات نسبت به آن اولويت دارد؛ چرا كه تمام گوشت و استخوان او از وى روييده است. بنابراين حرام است كه بعداً با آن زن و فرزندان او ازدواج كند، امّا ارث نمىبرد.
اين كار جايز نيست و اگر فرزندى متولّد شود در بسيارى از احكام تابع صاحبان نطفه است؛ ولى از آنها ارث نمىبرد.
تشخیص موضوع بر عهده متخصصین است ولی هرگاه زنده متولد شود از صاحبان نطفه ارث میبرد.
ديه جنين به پدر و مادرش مىرسد و هرکدام از آنها كه در سقط شركت داشته از ديه ارث نمىبرد و تمام آن به ديگرى مىرسد و اگر هر دو در سقط شركت داشتهاند ديه به پدربزرگ و مادربزرگ پدرى و مادرى و برادران و خواهران جنين مىرسد و طبق قانون ارث تقسيم میشود و اگر آنها رضايت دهند مشكل حل میشود.
هرگاه از ميّت فرزندى در شكم مادر باشد و در طبقه او وارث ديگرى نيز مانند اولاد و پدر و مادر وجود داشته باشد، بايد هنگام تقسيم براى بچهای كه در شكم مادر است سهم دو پسر را كنار بگذارند، هرگاه زنده به دنيا آمد ارث میبرد و چنانچه مثلاً يك پسر يا يك دختر به دنيا آيد زيادى را ورثه بين خودشان تقسيم مىكنند و اگر در طبقه او وارث ديگرى نباشد هرگاه حمل زنده متولد شود تمام مال به او مىرسد و الّا ميان ساير ورثه تقسيم میگردد؛ بنابراین جنین فینفسه نه مالک میشود و نه ارث میبرد.
در اینگونه موارد مالکان آپارتمان در زمین مزبور بهطور مشاع شریکاند و زن از اعیانی یعنی ساختنان آپارتمان ارث میبرد.
اين مطلب صحيح نيست و هفده روايت بر عدم جواز ارث وارد شده و تنها يک روايت معارض دارد که نمیتوان آن هفده روايت را در برابر يک روايت ناديده گرفت. ولي افراد میتوانند از ثلث اموالشان براي همسران خود وصیت کنند که گاه بيش از ارث آنها نيز میشود.
زن از تمام اموال منقول شوهر ارث میبرد، ولى از زمين و قيمت آن ارث نمىبرد، خواه زمين خانه باشد يا باغ، يا زمين زراعتى و مانند آن و نيز از خود هوايى ساختمان ارث نمىبرد، مثل بنا و درخت، امّا بايد هوايى را قيمت كنند و از قيمت آن سهم ارث او را بدهند.
هرگاه زوج یا زوجه از دنیا برود و وارث دیگرى نباشد، اگر زوجه از دنیا برود تمام مال از آنِ زوج است و اگر زوج از دنیا برود، یکچهارم مال از آنِ زوجه و بقیّه به امام (علیهالسلام) تعلّق مىگیرد؛ و در زمان ما باید به دست حاکم شرع برسانند؛ و اگر واقعاً آن زن نیازمند باشد، حاکم شرع مىتواند همه یا قسمتى از آن را به او بازگرداند.
هرگاه مردى از دنيا برود چنانچه در زمان مرگ، فرزندی نداشته باشد، یکچهارم مال او را همسر دائمى او میبرد و بقيّه را ورثه ديگر و هرگاه از آن زن يا از زن ديگر فرزند داشته باشد، یکهشتم مال به زن او مىرسد و بقيّه به وارثان ديگر.
معیار بزرگتر بودن از نظر سن است و در صورت تساوى آنها در سن، در میان همه آنها تقسیم میشود.
هرگاه مردى از دنيا برود، قرآن، انگشتر و شمشير و لباسى را كه مىپوشيده، يا براى پوشيدن آماده كرده، مال پسر بزرگتر اوست.