پیوند اعضای اهل کتاب به مسلمان
پیوند اعضاى اهل کتاب به مؤمنان و عکس آن، چه حکمى دارد؟
پیوند اعضاى مؤمن به کافر و بالعکس اشکالى ندارد.
پیوند اعضاى مؤمن به کافر و بالعکس اشکالى ندارد.
هرگاه شخص مستطيع حج بجا نياورد، سپس توانايى جسمانیاش را از دست بدهد، بهطوریکه نااميد باشد از اینکه خودش بتواند به سفر حج برود، بايد شخص ديگرى را نايب كند و از طرف خود به حج بفرستد.
روی کاغذ جداگانه ای بنویسید و شماره صفحه قرآن را بر روی آن ثبت کنید.
با توجه به اینکه اذان را دیرتر از مغرب میگویند اگر بعد از غروب آفتاب نماز مغرب را خوانده هر دونماز صحیح است.
مىتواند قبل از خروج از احرام عمره، از مکه خارج شود و وسایلش را بياورد، ولى اگر اعمال عمره تمتّع را انجام داده و از احرام خارجشده، نمىتواند از مکه خارج شود، مگر در حال ضرورت، كه در اين صورت بنا بر احتياط براى حج احرام مىبندد و از مکه خارج مىشود و اگر بستن احرام براى حج و ماندن در احرام تا روز عرفه موجب عسر و حرج شود، بدون احرام به سراغ وسایلش مىرود.
اين وصیت تنها در صورتى نافذ است كه ضرورتى ايجاب كند كه اعضاى بدن او را بردارند؛ و بهتر آن است كه رايگان در اختيار نيازمندان بگذارند، هرچند گرفتن پول بهصورتى كه در بالا گفته شد مانعى ندارد.
هیچکس حق ندارد ملک شرعى دیگرى را بدون رضایت او از او بگیرد و در فرض معامله مبلغ با توافق طرفین تعیین میشود و چنانچه بهزور بگیرند آن زمین غصبى است و نماز در آن اشکال دارد و هرگاه ضرورتى ایجاب کند که ملکى را براى مصلحت مسلمین از صاحبش بگیرند باید با او توافق کنند یا لااقل قیمت عادلانه روز را بپردازند و اگر در مالکیت ملک اختلافى هست باید به محاکم صالحه مراجعه شود.
درصورتیکه بدهی او فوری باشد نباید آن را ترک کند و به زیارت معصوم برود.
آرى عدالت شرط است. و آن عبارت از یک حالت خدا ترسى باطنى است، که او را از گناهان کبیره و اصرار بر صغیره حفظ مى کند. و نباید در احراز آن زیاد سخت گیرى کرد.
در مورد شهدای کربلا و امثال حضرت حمزه مانعی ندارد. بجای سایر شهدا بهتر است به ائمه متوسل شوید.
نباید بلندگوهای مجالس، مزاحمتی برای همسایهها داشته باشد بنابراین بلندگوها برای داخل مسجد روشن باشد ولی برای پخش اذان اشکالی ندارد البته صدای بلندگو خصوصاً در مورد اذان صبح باید بهگونهای باشد که حال همسایهها نیز رعایت شود.
اگر تصورش این بوده که به علت اضطرار می تواند غسل نکند قضای روزه کافی است و کفاره لازم نیست.
۱. در موارد مرگ مغزى، بیصورتی كه در بالا ذكر شد، اگر موضوع قطعى و يقينى باشد، چنان فردى در اینگونه احكام مانند ميّت است (هرچند پارهاى از احكام ميّت مانند غسل و نماز و کفنودفن و غسل مسّ ميّت بر او جارى نمیشود) بنابراين برداشتن اعضاى او براى نجات جان مسلمانان مانعى ندارد.۲. در مواردى كه عضو را بعد از مرگ كامل برمیدارند و نجات جان ديگران منوط به آن است، اذن قبلى يا اجازه بازماندگان لازم نيست، هرچند بهتر است.۳. در مورد جواز قطع اعضا، احتياط دادن ديه است.۴. بر عهده كسى است كه عضو را قطع كرده است.۵. دركارهاى خير براى ميّت مصرف میشود.
هرگاه عمداً يا سهواً صورت را بهتنهایی کاملاً بهطرف راست يا چپ برگرداند بنا بر احتياط واجب نمازش را اعاده كند، ولى اگر صورت را كمى بگرداند بهطوریکه از قبله خارج نشود نماز باطل نمىشود.