شک در محل مصرف نذر
شخصى نذر کرده است و مقدار نذر را میداند ولى در مورد محل و مکان مصرف نذر مردّد بین یکى از سه مکان است مثلاً حرم امام حسین (علیهالسلام) یا حضرت عباس (علیهالسلام) یا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، تکلیف این شخص چیست؟
اگر مبلغ نذر جزئى است احتیاط آن است که در هر یک از سه مورد، آن مقدار را مصرف کند و اگر مبلغ و مقدار قابل توجّهی است میتواند قرعه بزند و مطابق آن عمل کند.
شک در محل مصرف نذر
شخصى نذر کرده است و مقدار نذر را مى داند ولى در مورد محل و مکان مصرف نذر مردّد بین یکى از سه مکان است مثلا حرم حضرت رضا(علیه السلام) یا حضرت معصومه(علیها السلام) یا حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) تکلیف این شخص چیست؟
اگر مبلغ نذر جزئى است احتیاط آن است که در هر یک از سه مورد، آن مقدار را مصرف کند و اگر مبلغ و مقدار قابل توجّهى است مى تواند قرعه بزند و مطابق آن عمل کند.
عدم قدرت بر ادامه ادای نذر
شخصى نذر نموده که مقداری شیر به عزاداران حسینى بدهد و هر سال مقداری بر آن اضافه نماید، بعد از چند سال، الان باید مقدار زیادی شیر بدهد، حال با توجّه به حجم و تساعد سالانه آن، تهیّه، پخت، و پخش و همچنین تهیّه وسایل پخت براى این شخص مقدور نمى باشد. با توجّه به شرایط فوق، آیا مى توان این نذر را تبدیل به نذر دیگرى براى عزاداران حسینى یا فقرا نمود؟
آن مقدارى را که مى تواند در میان عزاداران پخش کند، بقیّه را اگر ممکن است سفارش کند در جاهاى دیگر در مجالس عزادارى شیر بدهند، اگر آن هم ممکن نیست تبدیل به غذاى دیگر کند، بنابر احتیاط واجب.
ناتوانی عمل به نذر به خاطر حجم زیاد نذری
شخصى نذر نموده كه 500 ليتر شير به عزاداران حسينى بدهد و هرسال 50 كيلو بر آن اضافه نمايد، بعد از چند سال، الآن بايد 800 ليتر شير بدهد. حال با توجّه به حجم و تصاعد سالانه آن، تهيّه، پخت و پخش و همچنين تهيّه وسايل پخت براى اين شخص مقدور نمىباشد. با توجّه به شرايط فوق، آيا با اجازه معظّم له مىتوان اين نذر را تبديل به نذر ديگرى براى عزاداران حسينى يا فقرا نمود؟
آن مقدارى را كه مىتواند در ميان عزاداران پخش كند، بقيّه را اگر ممكن است سفارش كند در جاهاى ديگر در مجالس عزادارى شير بدهند. اگر آنهم ممكن نيست تبديل به غذاى ديگر كند، بنا بر احتياط واجب.
معیار تشخیص عدالت شهود طلاق
شخصى مى خواهد زن خود را طلاق بدهد و در شهرى که ساکن است فرد عادلِ مطابق نظر مراجع عظام در دسترس نیست مگر برخی از اشخاصى که شخص طلاق دهنده از آن ها معصیتى ندیده و نه از دیگران شنیده که تا به حال معصیتى کرده باشند آیا چنین اشخاصی مى تواند شاهد اجراى صیغه طلاق گردند؟
همین گونه افراد براى شهود طلاق کافى هستند و عادل محسوب مى شوند.
فسخ معامله در صورت نقص مبیع
شخصى منزلى را دو میلیون تومان فروخته است و براى خودش خیار فسخ نگذاشته، جهت انتقال سند به شهردارى مراجعه کرده، کارشناس شهردارى به علّت اضافه بنا در طبقه بالا، مبلغی جریمه نوشته و دستور تخریب بالکن را داده است، با تخریب بالکن یک متر از اتاق طبقه بالا که روى بالکن واقع است خراب میشود. شهردارى به فروشنده گفته است بدون تخریب بالکن اجازه انتقال سند داده نمیشود، ولى اگر خودت بنشینى شهردارى کارى به اخذ جریمه و تخریب بالکن و قسمتى از اتاق بالا ندارد. حال آیا فروشنده باید جریمه را بپردازد و بالکن و یک متر از اتاق بالا که روى بالکن واقع است را خراب کند و منزل را با قیمت کمترى از قیمت مذکور در اختیار خریدار بگذارد؟ یا اینجا قاعده لاضرر جارى است و این ضرر را از فروشنده نفى میکند و فروشنده حق دارد معامله را به هم بزند و پول خریدار را پس بدهد؟
اگر بایع متعهّد شده که ملک را در محضر واگذار کند باید به تعهّدش عمل کرده و خسارتها را نیز متحمّل شود و بعداً تفاوت قیمت را به مشترى برگرداند و مشترى مخیّر است تفاوت قیمت را بگیرد یا معامله را فسخ کند.
تکلیف مالالاجاره در صورت فوت مستأجر
شخصى منزلى را براى مدّت یک سال اجاره میکند، پس از گذشت سه ماه در یک حادثه اتومبیل فوت میکند، همسر و فرزندان صغیر وى تا پایان قرارداد در منزل میمانند، درصورتیکه وصیت نکرده باشد، آیا بدهى مابقی اجاره به عهده همسرش است، یا از اصل مال برداشته میشود؟
بقیّه مالالاجاره مانند سایر دیون باید از اصل ترکه پرداخته شود ولى منافع خانه در مدّت باقیمانده متعلّق به همه ورثه است.
مشروط کردن هبه به در اختیار واهب بودن آن
شخصى ملک و زمین خود را به نفر دیگر هبه مى کند ومى گوید: مشروط بر این که تا زنده ام اختیار آن را داشته باشم، آیا این هبه نافذ و آن شرط لازم است؟
چنانچه ملک و زمین را به قبض او بدهد اشکالى ندارد و هبه نافذ و لازم است و منافع آن زمین تا زنده است مال صاحب زمین است.
تکلیف خسارات وارده به مستأجر براثر بدعهدی موجر
شخصى مكانى را دریکی از شهرهاى دورافتاده به مبلغ بسيار زياد به خاطر آموزشگاه راهنمايى و رانندگى اجاره كرد. در عقد اجاره موجر تعهّد كرده مجوّز را تهيّه و به مستأجر جهت انجام كار مىدهم. امّا نتوانست مجوّز را در اختيار مستأجر قرار دهد و مستأجر كتباً و شفاهاً اعلام نمود در صورت عدم وجود مجوّز راهنمايى و رانندگى تقاضاى فسخ عقد اجاره رادارم كه موجر امروز و فردا كرده و مدت زيادى هم طول كشيده و بالاخره قبل از يك سال مكان به موجر برگردانده شده و مستأجر با توجّه به هزينههايى كه انجام داده متحمل ضرر و زيان گرديده است. با توجّه به وضعيت فوق، آيا موجر مستحق مالالاجاره است؟
از زمانى كه مستأجر اعلان فسخ كرده اجاره باطلشده و اجارهای از آن زمان به بعد تعلّق نمىگيرد، مگر اینکه مستأجر محل را تحويل نداده باشد كه در آن صورت بايد اجرتالمثل بدهد.
معامله یک کالا بین دو نفر بدون تحویل و تحول با قیمت متفاوت
شخصى مقدارى جنس در خانه دارد. از آن جنس (مثلاً) صد کیلو به دیگرى میفروشد; البتّه وزن نمیکند، و تحویل و تحوّل صورت نمیگیرد. پس از مدّتى همان جنس را که فروخته، با قیمت بالاتر از او خریدارى میکند. آیا این معامله صحیح است؟
اگر هر دو معامله جدی باشد، مانعى ندارد.
تصرف واهب در بخشی از عایدات مالی که به فرزندانش هبه کرده
شخصى مقدارى از اموال خود را در زمان حياتش به نام بعضى از فرزندانش نموده است ولى عايدات بعضى از آن اموال را خودش، و قسمتى ديگر را صاحبان همان اموال مصرف مى كرده اند، اين اموال شرعاً متعلّق به چه كسى است؟
اموالى را كه در زمان حيات به اسم اشخاص كرده و تحويل داده، يا صغير بوده اند و تحت تصرّف ولى آنها بوده، به خود آنها تعلّق دارد.
تکرار ذکر بخاط جابجا شدن در حال نماز طواف
شخصى مشغول نماز طواف بود كه طواف کنندگان او را حركت دادند. پس از استقرار ذكرى را كه در حال حركت خوانده بود تكرار كرد، ولى دوباره او را حركت دادند، او نيز ذكر را تكرار كرد. آيا نمازش صحيح است؟
اگر طورى حركت دادهاند كه استقرار او از بين رفته، تكرار ذكر مانعى ندارد؛ در غير اين صورت، تنها بهقصد احتياط تكرار كند، بهشرط آنکه از روى وسواس نباشد.
مقدم بودن حج بر ازدواج نوه
شخصى مستطيع است، ولى نوهاش شرعاً و عرفا نياز به ازدواج دارد، بهگونهای كه با ترك ازدواج به گناه مىافتد؛ وظيفه اين شخص چيست؟ به حج برود، يا پولش را صرف ازدواج نوهاش نمايد؟
حج خودش مقدّم است، مگر اینکه ازدواج نوهاش از مخارج عرفى او محسوب شود و نتواند هزينه هر دو را تأمين نمايد، كه در اين صورت هرگاه پيش از فرارسیدن نوبت حج، موجودى خود را صرف ازدواج نوهاش كند، حج بر ذمّه او نخواهد بود.

