شرط اسقاط ارث ضمن عقد بیع
گاهى در قراردادى مانند بیع شرط میشود که یکی از طرفین ارث نبرد این صورت چه حکمى دارد؟
اگر در ضمن قراردادى چنین شرطى کنند صحیح است، چون نوعى معاوضه است و در صورت تخلف از شرط خیار فسخ براى دیگرى است.
اگر در ضمن قراردادى چنین شرطى کنند صحیح است، چون نوعى معاوضه است و در صورت تخلف از شرط خیار فسخ براى دیگرى است.
جایز نیست، زیرا اسقاط ما لم یجب است.
با توجّه به اینکه این شرط کاملاً مبهم است خالى از اشکال نیست.
کسى نمیتواند دیگرى را از ارث محروم کند تنها میتواند نسبت به یکسوم مال خودش وصیت کند که در هر مصرفى که میخواهد صرف کنند و در مورد بخشش اموال به همسر یا شخص دیگر اگر در حال حیات و صحت و سلامت صورت گیرد و تحویل داده شود ملک او خواهد شد ولى اگر تحویل نداده، اموال او بهصورت ارث در میان همه بستگان کما فرض الله تقسیم میشود و اگر در حال بیمارى منجر به مرگ باشد احتیاط آن است که تنها ثلث آن، به شخص مزبور داده شود و در بقیّه، با ورثه مصالحه شود.
آنچه را انسانها در حال حیات به بعضى از ورثه میبخشند مانع سهمالارث آنها از اموال میّت نخواهد بود.
عدّهاى وصیت مىكنند كه فلان فرزندم از ارث محروم باشد؛ اینگونه وصیتها قبول نيست؛ اما اگر كسى در زمان حياتش بگويد «اين زمين براى فلان فرزندم بهشرط اینکه بعداً مطالبه ارث نكند» و فرزند هم قبول كند اين هبه مشروطه خواهد بود كه هبه و شرطش هر دو صحيح هستند و بر فرزند واجب است در صورت قبول به آن عمل كند. نكته: گاهى پدر هبه زيادى به يكى از فرزندان مىكند و چیزی هم شرط نمىكند. ما نصيحت مىكنيم كه در تقسيم ارث خوب است احوال همه فرزندان ملاحظه شود.
مانعی ندارد. اگر خودش با گرفتن آن زمین، حق ارث خود را ساقط کرده باشد و آن زمین را بهعنوان ارث گرفته باشد دیگر حق ارث ندارد.
اگر حج واجب نباشد و ثلث براى همه کفایت نکند باید به ترتیب عمل کنند.
درصورتیکه فرزندان صغير دارد و اگر قيّم و سرپرست معيّن نكند حقّ آنها از بين مىرود يا خودشان ضايع مىشوند، بايد براى آنان قيّم امينى معيّن نمايد.
هرگاه كسى چند وصى براى خود معيّن كند چنانچه اجازه داده است هرکدام بهتنهایی به وصیت او عمل كنند لازم نيست از يكديگر اجازه بگيرند؛ و اگر اجازه نداده است (خواه گفته باشد همه باهم عمل كنند يا نگفته باشد) بايد با نظر يكديگر به وصیت او عمل نمايند و اگر حاضر به همكارى نباشند، يا در تشخيص مصلحت اختلاف كنند، درصورتیکه تأخير، سبب تعطيل عمل به وصیت يا تأخير آن گردد بايد حاكم شرع ترتيبى دهد كه عمل به وصیت، زمين نماند.
وصى نمىتواند ديگرى را براى انجام كارهاى ميّت معيّن كند و خود كنار برود ولى اگر بداند مقصود ميّت فقط انجام كار بوده خواه بهوسیله او، يا ديگرى، مىتواند ديگرى را از طرف خود وكيل كند.
هرگاه كسى دو نفر را وصى قرار دهد كه مشتركاً كارها را انجام دهند، چنانچه يكى از آن دو بميرد يا ديوانه يا كافر شود حاكم شرع يك فرد ديگر را بهجای او معيّن مىكند و اگر هر دو چنين شوند حاكم شرع دو نفر ديگر را معيّن مىكند.
هرگاه وصى نتواند بهتنهایی كارهاى ميّت را انجام دهد و نتواند از كسى كمك بگيرد حاكم شرع براى كمك او فردى را تعيين مىكند.
هرگاه همه يا قسمتى از مال ميّت در دست وصى تلف شود، چنانچه او در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و برخلاف دستور ميّت رفتار ننموده ضامن نيست و الّا ضامن است.