هرگاه توأم با امر حرامى (نظير خلوت با اجنبى و مفاسد ديگر) نباشد مانعى ندارد.
عمل او طبق فتواى مرجع تقليدش درست بوده است و نيازى به قضا نيست.
عمل او طبق فتواى مرجع تقليدش درست بوده است و نيازى به قضا نيست.
صرع به‌تنهایی از عيوب موجب فسخ نيست؛ ولى اگر قبلاً شرطى درزمینهٔ سلامت زوجه شده، از باب تخلّف شرط يا تدليس می‌توان فسخ كرد و درصورتی‌که تدليس ثابت شود مهرالمثل را می‌توان از شخص تدليس كننده گرفت و اگر تدليس كننده شخص زوجه باشد مهريّه‌اى به او تعلق نمی‌گیرد.
بيمارى صرع موجب خيار فسخ در عقد نكاح نيست; بنابراين اگر زوج بخواهد زوجه را طلاق دهد. چنانچه عروسى نموده‌اند بايد تمام مهر را بپردازد.
درصورتی‌که عقد قبلى با رضایت انجام‌شده و صحیح بوده و زنا با زن شوهردار واقع‌شده، ولی اگر حکم را نمی‌دانسته‌اند و ازدواج نموده‌اند ادامه‌ی زندگی آنها اشکالی ندارد.
تغيير جنسیت اگر صورى باشد، جايز نيست و اگر واقعى باشد (اين امر در افراد دوجنسی واقع می‌شود) به‌عنوان درمان و ظاهر شدن جنسیت واقعى جايز و گاه واجب است.
در فرض مسأله، با توجّه به این که گوشت و استخوان آن کودک تا حدّى به وسیله شیر آن زن روییده است، فرزند رضاعى او محسوب مى شود.
درصورتی‌که واقعاً جان او درخطر باشد و جنین به چهارماهگی نرسیده باشد، مجاز است سقط‌جنین کند و دیه آن را به بیت‌المال بپردازد.
درصورتی‌که واقعاً جان او درخطر باشد و جنین به چهارماهگی نرسیده باشد، مجاز است سقط‌جنین کند و دیه آن را به بیت‌المال بپردازد.
اسم مناسبی به نظر نمی رسد، اسامی بهتر از این فراوان است.
عقد دائم به مصلحت صغیره نیست و عقد مزبور باطل است و اثری ندارد و محرمیت حاصل نشده است و برای ایجاد محرمیت با رعایت مصلحت صغیره ما اجازه عقد موقت می دهیم آن هم مشروط به بخشیدن باقی مانده مدت بعد از عقد، (که ضمنا این شرط مانع از تبدیل عقد به عقد دائم در عقدهای نسبتا طولانی مدت است).
هرگاه قراینى وجود داشته که مؤجل را بافاصله قابل‌ملاحظه‌ای بپردازند دختر نمی‌تواند از عروسى امتناع کند.
احتياط آن است كه چنين شخصى را محرم نكنيد و به‌طورکلی كسانى كه هوشيارى كافى ندارند، به‌گونه‌ای كه اوقات نماز را درك نمى‌كنند، تكليفى ندارند.
