عدم مشروعیت عُشریّه دراویش
آیا عشریّه دراویش، ریشه اسلامى دارد؟ کفایت از خمس چطور؟
عُشریّه دراویش، ریشه اسلامى ندارد و عشریّه در اسلام فقط مربوط به زکات غلات چهارگانه است بهشرط اینکه با آب باران و قنات و مانند آن آبیارى شود.
عُشریّه دراویش، ریشه اسلامى ندارد و عشریّه در اسلام فقط مربوط به زکات غلات چهارگانه است بهشرط اینکه با آب باران و قنات و مانند آن آبیارى شود.
درختانى را كه براى استفاده از چوبشان پرورش میدهند وقتى موقع فروش چوب آنها رسيد بايد خمس آن را بدهند، هرچند نخواهند آنها را بفروشند، ولى اگر موقع فروش آنها نرسيده خمس ندارد هرچند سالها بگذرد.
از صاحب درخت است، لکن صاحب زمین میتواند یا اجاره بگیرد و یا بااطلاع به صاحب درخت آن نهال را قطع کند.
درخت از آنکسی است که مالک آن بوده و در زمین نشانیده است لکن اگر بدون اجازه صاحب زمین بوده است صاحب زمین حق دارد که اجاره بگیرد یا درخت را از اصل بیرون بیاورد و به صاحبش بدهد.
معامله مزبور اشکال ندارد و در موقع بلوغ درختان، میتوانند آن را با رضایت طرفین یا بهوسیله قرعه تقسیم کنند و بعد از تقسیم هرکدام مالک سهم خودشان میشوند.
«وكالت» آن است كه انسان كارى كه شرعاً میتواند در آن دخالت و تصرّف كند به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسى را وكيل كند كه خانه او را بفروشد، يا همسرى را براى او عقد كند و درصورتیکه شرايط در آن جمع باشد صحيح است.
قرارداد وكالت را میتوان بهوسیله خواندن صيغه فارسى يا عربى يا هر زبان ديگر انجام داد، همچنين اگر عملاً به ديگرى بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم عملاً بفهماند كه قبول نموده است (مثلاً مال خود را براى فروختن به او بسپارد و او هم قبول كند) آن نيز صحيح است.
هرگاه انسان كسى را براى انجام تمامکارهای خودش يا قسمت معيّنى از كارها (مثلاً آنچه مربوط به اموال اوست) وكيل كند جايز است، ولى اگر براى يكى از كارها بدون اينكه آن كار را معيّن نمايد، وكيل كند صحيح نيست.
اگر شخصی کالایی را برای دیگری، بهعنوان وکيل (یعنی از طرف او) بخرد بايد به همان مقداری که خریده بدهد؛ و میتواند حقالوکاله خود را دريافت کند. ولي اگر بهصورت خریدوفروش باشد یعنی به اين عنوان که اين جنس را هزار تومان به تو میفروشم باشد میتواند هزار تومان بفروشد؛ حتی اگر کمتر از این مقدار خریده باشد.
وكيل و موكّل هر دو بايد عاقل و بالغ و رشيد (كسى كه اموال خود را بيهوده مصرف نكند) باشند و وكالت را از روى قصد و اختيار انجام دهند.
وکیل ضامن است، ولى اگر بعدازآن تصرّف، مال باقى باشد و در آن تصرفاتی را كه اجازه داده بكند آن تصرّف صحيح است.
وكيل هر موقع بخواهد میتواند از وكالت كنار برود هرچند موكّل غايب باشد.
وكيل نمیتواند براى انجام كارى كه به او واگذارشده ديگرى را وكيل كند، مگر اینکه موكّل به او اجازه داده باشد كه از طرف خودش يا از طرف او وكيل بگيرد، در اين صورت میتواند هر طور كه به او اجازه داده است عمل نمايد.
هرگاه چند نفر را براى انجام كارى وكيل كند و به آنها بگويد هرکدام از شما وكيل من هستيد، در اين صورت هر يك از آنان كار را انجام دهد صحيح است و چنانچه يكى از آنها بميرد، وكالت ديگران باطل نمىشود و اگر بگويد همه باهم وكيل من هستيد هیچکدام بهتنهایی نمىتواند كارى انجام دهد و اگر يكى از آنان بميرد وكالت ديگران هم باطل میشود.