اعلم دانستن از طریق انتشار رساله
آیا انتشار رساله توسط مجتهدى به معناى این است که او خود را از دیگران اعلم میداند؟
انتشار رساله توسط مجتهدى به دلالتی بر اینکه او خود را از دیگران اعلم میداند ندارد.
انتشار رساله توسط مجتهدى به دلالتی بر اینکه او خود را از دیگران اعلم میداند ندارد.
درست است که قدرت بیان باعث معرفى شخص است امّا اگر کسى بیانى نداشت و مقام علمى او مجهول ماند و بعد از فحص نیز مقام علمى او روشن نشد مردم نسبت به او وظیفهای ندارند، مانند گنجى است که شناختهنشده و کسى در برابر آن گنج وظیفهای ندارد.
تصریح به جواز عمل به رساله، دلیل بر نفى دیگران نیست، بلکه ممکن است دیگران هم در شرایط مساوى و هر دو یا هرچند نفر جایز التّقلید باشند. آرى اگر کسى در اوّل رساله خود بنویسد عمل به این رساله متعیّن است و عمل به غیر آن جایز نیست مفهومش نفى دیگران است درحالیکه هرگز ندیدهایم احدى در مقدمه رساله چنین چیزى بنویسد.
در فرض سؤال لازم است بيخ موها را که ژل یا روغن ندارد، مسح کند.
اعلم بودن تنها به آگاهى و اعلمیت در علم اصول حاصل نمیشود بلکه شرایط دیگرى نیز دارد.
شکی نیست که علم و دانش همراه زمان در حال تطوّر و تکامل است؛ و همانگونه که در تعلیقه بر عروة الوثقى، مبحث عدم جواز تقلید ابتدایى از میّت، نوشتهایم، ممکن است بسیارى از مجتهدین زنده از مراجع گذشته اعلم باشند; چون مراجع زنده معلومات و دانش گذشتگان را بهاضافه علوم جدیدى در اختیاردارند. بدینجهت ممکن است در بین مراجع میّت کسانى باشند که از مراجع زنده استعدادى قویتر داشته باشند، ولى اطلاعات احیا ممکن است نسبت به اموات اقرب بهواقع باشد و ملاک اعلمیت، اقربیّت بهواقع است. همانگونه که ممکن است طبیب امروز از ابنسینا ماهرتر باشد; درحالیکه استعداد بوعلى بیشتر بوده است. همچنین در سایر علوم; و روشن است که علم فقه و اصول از این قاعده کلی مستثنا نیست و این دو علم دائماً در حال تطوّر و تکامل است.
اشکالی ندارد، البته بهتر است از بالابهپایین مسح شود.
از عالمى كه دو خبره بر اعلمیت او شهادت دادهاند تقليد مىكند.
مجتهد متجزى از اهل خبره محسوب میشود.
احتياط آن است كه مطابق ظن خود عمل كند.
آرى مىتوانند به روحانى محل، كه مورد اعتماد آنهاست، رجوع كنند.
هرگاه شك در اعلم بودن چند مجتهد و عدم ترجيح یکی از آنها داشته باشد از هركدام بخواهد میتواند تقليد كند.