محدوده شمول اولاد نوشته شده در وقف نامه ها
مفهوم لغت « اولاد » مسطور در وقفنامه شامل فرزندان صلبی واقف است یا اینکه بطون لاحقه را هم مشمول می شود؟
همه را شامل می شود منتها نسلا بعد نسل
علت اختلاف حکم خانقاه و حسینیه
چطور شما می فرمایید که ((خانقاه از بدعتهاى صوفیّه است، و در اسلام جایگاهى ندارد)) ولی همچین حکمی را در مورد حسینیه و مهدیه و مانند اینها نمی دهید؟ مگر چنین مکانهایی در اسلام زمان پیامبر و ائمه جایگاهی داشته؟ در واقع اینها نیز از بدعتهای شیعیان می باشد؟
حسینیه و مانند آن محل عبادت نیست بلکه محل عزاداری است ولی خانقاه نوعی محل عبادت است در برابر مسجد.
فرق وقف با صدقه جاريه
فرق وقف با صدقه جاريه چيست؟
وقف همان صدقه جاریه است.
حکم گرفتن روزه مستحب باوجود روزه استیجاری
آیا باوجود روزهی استیجاری (روزهای که در برابر آن پول دریافت میشود) میتوان روزه مستحب گرفت؟
مانعی ندارد و روزه مستحب برای فردی که روزه استیجاری بر عهده دارد اشکالی ندارد مگر درصورتیکه برای روزه استیجاری شرط خاصی کرده باشند که در این صورت نباید از شرط تخلف نماید.
تعارض حقوق شوهر با رضایت پدر
اگر زنی متاهل به همراه و بارضایت همسرش بخواهد برای زیارت به عتبات برود، ولی پدر زن بخاطر ناامنی در عراق با این سفر دخترش راضی نباشد، آیا زن به همراه همسرش می تواند به این سفر برود و خداوند زیارتش را قبول می کند؟
در صورتی که حق شوهر و رضایت پدر با هم تعارض کنند رعایت حق شوهر مقدم است.
تکلیف فرد در صورت تداخل امر شوهر و پدر
با توجه به اینکه سرپیچی از امر شوهر و پدر اشکال دارد، در موقع تداخل کدام تقدیم میشود؟
آنچه مربوط به حقوق خاص شوهر است شوهر مقدم است.
عدم جواز انتقال حق مغارسه به غیر و به ارث نرسیدن آن
شخصی قطعه زمینی را در اختیار دیگری قرار می دهد تا در آن بطور نصفه کاری درختان زردآلو با دور آن درختان تبریزی بکارد، حال سوالات زیر مطرح می باشد:1- آیا غارس می تواند بدون اجازه مالک عرصه و در واقع صاحب پنجاه درصد مغارسه حق و حقوق خود یعنی دیگر پنجاه درصد مغارسه را به غیر منتقل نماید؟2- با فوت هر دو طرف مغارسه و از بین رفتن کلیه درختان فوق الاشاره و تبدیل زمین به زباله دانی ، آیا در حال حاضر و پس از گذشت سال ها ، وراث غارس مرحوم اجازه دارند بدون اذن مالک فعلی عرصه زمین مورد نظر، نسبت به احیاء مغارسه و تجدید اعیان درختان مذکور در فوق اقدام نمایند؟
1-بدون اجازه جایز نیست. -2آنها حقی برای این کار ندارند.
تصرف در معادن بر خلاف قوانین و مقررات
طبق رساله يافتن معدن مال من است اما قانون نميگذارد چه كنم كشوری مثل عراق وكويت كه حكومت اسلامي محض نيست چطور؟ اما قانون آنها هم اجازه نميدهد؟
با توجه به اینکه معادن جزء انفال و در حکومت اسلامی انفال متعلق به حکومت است هر گونه تصرف در معادن باید با اجازه حکومت اسلامی باشد و در مسئله 1532 به این موضوع اشاره شده است.
گرفتن حکم رشد برای نابالغ جهت انتقال ملک
بنده ده سال پیش اپارتمانی را به اسم دختر هشت ساله ام خریداری کردم ، همسرم با استفاده از عواطف مادر و فرزندی و بدون اطلاع بنده برای دختر نابالغ حکم رشد گرفته و سپس خانه را به اسم خودش منتقل نموده است و با نیات شوم بنای ناسازگاری گذاشته و قفل درب خانه را تعویض نموده و اجازه ورود به خانه ام را نمیدهد ، بنده خانه را که با دست رنج خودم خریداری کرده بودم هبه کرده بودم به دخترم که تحت ولایتم بود ولی اکنون از ان خانه علیه خودم و زندگیم استفاده میشود، ایا می میتوانم از نظر فقه ای خانه ام را که هبه کرده بودم بر گردانم و از هم پاشیده شدن زندگی ام جلوگیری کنم ؟
با توجه به اینکه دختر شما به سن هجده سالگی رسیده می توانسته آن را به هر کسی که مایل باشد واگذار کند ولی سزاوار این است که با شما هم مشورت می کرد. البته اگر در سن هشت سالگی معامله صورت گرفته است، باطل است و خانه به ملک دختر باز می گردد.
در معرض شکستن قرار دادن عمدی اعضای بدن
فرض کنید کسی قصد زدن مرا با چوب دارد و من عمدا ساق دستم را مقابل چوب قرار میدهم تا بشکند و در دادگاه او را محکوم کنم، حال سوال من این است که آیا من با این کار عمدی در حق او و خودم و خداوند ظلم میکنم یا خیر؟
اگر عمدا باشد هم ظلم به خود کرده اید و هم ظلم به او و اگر او توجه به این مسئله پیدا نکند و ضربه را وارد نماید مسئولیتی ندارد.
باطل شدن وکالت در اثر رسیدن موکل به وضعیت حیات نباتی
اگر زوجه و زوج ضمن اجرای صیغه عقد نکاح دائم کلیه شرایط ضمن العقد را امضاء کرده باشند و قبول کرده باشند و یکی از این شرایط این است که هرگاه زوج به امراض صعب العلاج مبتلا شود به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد زوج ضمن عقد نکاح به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد تا به دادگاه رجوع و مجوز از دادگاه اخذ نماید و خود را مطلقه نمایدحال اگر زوج مبتلا به بیماری تومور مغزي بدخيم شود و علی رغم انجام عمل جراحی و شیمی درمانی و پرتو درمانی بهبودی حاصل نشود و مدت دو سال از ابتلا به بیماری بگذرد و حال زوج هر روز بدتر شود به شکلی که دیگر هیچکدام از حواس پنجگانه ی او کار نکند و غذا از طریق لوله وارد معده گردد و ادرار و مدفوع در اختیار و کنترلش نباشد و در حقیقت دارای یک حیات نباتی باشد.حال استدعا دارم به سوالات زیر پاسخ دهید:1-آیا وکالت ضمن العقد با این وضعیت زوج، باطل می شود؟آیا این وضعیت زوج، از مصادیق اغماء محسوب می شود تا موجب بطلان وکالت شود؟2- اگر زوجه با عنایت به جوان بودن و تمایلات شدید جنسی، قادر به خودداری نباشد و برای به گناه نیفتادن (و در صورت عدم بطلان وکالت ضمن العقد) آیا می تواند با استفاده از این وکالت خود را مطلقه کند؟یا (در صورت بطلان وکالت) این وضعیت زوج برای زوجه از مصادیق عسر و حرج محسوب شده و به استناد آن می تواند مطلقه گردد؟3-در صورت عدم بطلان وکالت،آیا زوجه می تواند راسا یا توسط وکیل و بدون مراجعه به دادگاه و انجام تشریفات قانونی، صیغه طلاق را جاری کند؟ یا به دلیل اینکه در عقد وکالت به زوجه وکالت داده شده است تا با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه، خود را مطلقه نماید، اساسا بدون مراجعه به دادگاه و اخذ مجوز از ان، امکان انجام مورد وکالت شرعا وجود ندارد؟4-با توجه به طولانی بودن رسیدگی های قضایی و خوف به گناه افتادن زوجه، آیا شرعا جایز است که با رجوع به یکی از مجتهدین معظم شهر، طلاق به استناد عسر و حرج یا به استناد وکالت مزبور(و در صورت عدم بطلان آن و بدون رعایت تشریفات قانونی در دادگستری) از طرف حاکم شرع جاری گردد؟
وکالت در فرض مذکور باطل می شود اما زن با توجه به اینکه مبتلا به عسر و حرج شدید است می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند و با توجه به اینکه عقد ثبت قانونی شده لازم است طلاق نیز مسیر قانونی خود را طی کند تا در آینده به مشکلات احتمالی گرفتار نشود.

