مجازات تهدید با سرنگ آلوده
آيا اگر كسي ديگري را با آمپول آلوده تهدید كند، مشمول محارب مي شود؟
محارب نیست ولی تعزیر دارد.
محارب نیست ولی تعزیر دارد.
اگر منظور این است که شخص سالک روح خود را از بدن جدا کند و دوباره آن را بازگرداند، اعتباری به آن نیست.
هرگاه از آلت قمار خارج نشده باشد و در نزد توده مردم محل بهعنوان يك وسيله ورزشى يا تفريحى شناخته نشود، بازى با آن بدون برد و باخت مالى نیز اشکال دارد.
این غسلها قضا ندارند.
همسرش باید از او جدا شود و بر او حرام است و نیازى به طلاق ندارد.
نذر از ایقاعات بوده و نذر فضولی باطل است و در فرض سوال کفاره ندارد.
كسى كه قسم ياد مى كند بايد بالغ و عاقل باشد و اگر درباره مال خود قسم می خورد باید سفیه نباشد،همچنین حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نكرده باشد و از روى قصد و اختيار قسم بخورد، بنابراين قسم خوردن و ديوانه و كسى كه مجبورش كرده اند درست نيست، همچنين اگر در حال عصبانى بودن، بدون اراده و قصد قسم بخورد.
اگر چیزى پیدا کند و بردارد، چنانچه قیمت آن کمتر از 10000 تومان است و صاحب آن معلوم نباشد مى تواند براى خودش بردارد، ولى اگر صاحبش پیدا شد بنابر احتیاط واجب باید عوض آن را به او بدهد.
اگر اعمال را انجام نداده حاجی محسوب نمی شود اما گفتن حاجی به او به عنوان یک لقب مانعی ندارد و در صورت انجام مناسک می توان به او حاجی گفت اما این حج کفایت از حج واجب او نمی کند و باید بعد از بلوغ در صورت مستطیع شدن مجددا مناسک حج را انجام دهد.اگر اعمال را انجام نداده حاجی محسوب نمی شود اما گفتن حاجی به او به عنوان یک لقب مانعی ندارد و در صورت انجام مناسک می توان به او حاجی گفت اما این حج کفایت از حج واجب او نمی کند و باید بعد از بلوغ در صورت مستطیع شدن مجددا مناسک حج را انجام دهد.
عمل به این عهد واجب نیست و پسر بزرگ باید طبق وظیفهی خود عمل نماید.
چنانچه عمداً پایین برود، مبطل است و بیرون آوردن آن مشکلی را حل نمیکند.
با توجه به آنچه نوشتهاید، خمس دارد و ارزشافزوده در عرف نوعی منفعت محسوب میشود و اين نوع افزايش قيمت در مباحث فقهی بهعنوان زيادة سوقية معروف است؛ بنابراین با توجه به اینکه نوسانات محدود و کوتاه مدّت در عرف بازار هنوز به رسمیت شناختهنشده است و تنها در محافل علمى موردبحث است ربح در اینجا صدق میکند، توضیح اینکه در بعضى از جوامع کنونى کمترین تغییر در تورّم، در محاسبات بدهیها و مطالبات در عرف بازار لحاظ میشود، مثلاً بانکهای این کشورها هرسال، هنگامیکه بهره سپردهها را میدهند در کنار بهره، تفاوت تورّم را هم میپردازند، یعنى در عرف بازار آنها، محاسبه تورّم بهعنوان یک اصل اقتصادی شناختهشده است در این کشورها میتوان تورّم را در همه دادوستدها ملحوظ داشت ولى در عرف کشورهاى دیگر این مسئله فقط در محافل علمى مطرح است و میدانیم مسائل فقهى بر محور موضوعات عرفى دور میزند، نه موضوعات خاص محافل علمى.
درصورتیکه از عمل مأمومین اطمینان پیدا کند که حق چیست باید به آن عمل کند.