نقد دیدگاه وهابیت دربارۀ سفر برای زیارت قبور انبیا و صالحان(علیهم السلام)
علیاصغر کمالی
مقدمه
علمای فریقین، بر استحباب زیارت قبور اولیای الهی، بهویژه قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) تأکید دارند و روایات زیادی درخصوص مقدمات، اهمیت، فضیلت و آثار زیارت، از سوی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) صادر شده است؛ اما وهابیان با تمسک به حدیثی، سفر برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را حرام و آن را بدعت میدانند.[1]
امروزه وهابیها، اگرچه اصل زیارت قبور را جایز میدانند؛[2] ولی قائل به حرمت سفر برای زیارت قبورند در این مقاله با بررسی دلایل وهابیت و نقد آن، به این نتیجه میرسیم که ادلۀ وهابیت ضعیف است و دلایل موافقان سفر برای زیارت قبور اولیای الهی، صحیح و از اتقان برخوردار است.
الف: تقریر محل نزاع
وهابیان با اصل زیارت قبور موافقاند، ولی با شدّ رحال برای زیارت مخالف. برای اثبات این ادعا میتوانیم به فتوای لجنۀ علمای وهابی عربستان در این خصوص، استدلال کنیم. فتوا این است که زیارت قبور انبیا و صالحان، بهویژه قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) مستحب است، به شرط آنکه، بدون شدّ رحال باشد؛ ولی شدّ رحال برای زیارت قبور انبیا و صالحان بدعت است.[3]
عبدالعزیز بن باز، از علمای وهابی، بر این باور است که برای مسلمانان مشروع است که بعد از نماز در مسجد النبی(صلی الله علیه واله وسلم)، به سوی قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) توجه کنند، بهصورت مؤدبانه جلوی قبر بایستند و به ایشان سلام دهند.[4] نظر وی بر این است که سلام بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) فضیلت دارد[5] و سنت اینگونه است که زائر وقتی به مسجد النبی(صلی الله علیه واله وسلم) رسید، نماز بخواند و بعد از آن، قبر نبی اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) را زیارت کند[6] و همچنین زیارت دیگر قبور مسلمانان در مکانهای دیگر، سنت و مستحب است.[7]
بنعثیمین به این نکته تصریح میکند که زیارت مقابر مدینۀ منوره، مانند قبر رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)، قبور خلفای راشدین، قبور بقیع و شهدای احد، مشروع است.[8]
نظر وهابیان در شدّ رحال
لجنۀ افتای عربستان سعودی در پاسخ به سؤالی که حکم زیارت و سفر برای زیارت را خواستار میشود، چنین میگوید: «سفر برای زیارت قبور، خواه قبر نبی(صلی الله علیه واله وسلم) یا انسان صالحی باشد و خواه غیرآن، جایز نیست ..»..[9]
ب: دلیل جایز نبودن سفر برای زیارت قبور نزد وهابیان
مهمترین دلیل وهابیت بر حرمت شدّ رحال حدیثی است که معروف به روایت «شدّ الرحال»[10] است. این روایت در صحیح بخاری و صحیح مسلم به این صورت آمده است: «لا تشدُّ الرِّحال إلّا إلى ثلاثة مساجد: المسجد الحرام، والمسجد الأقصـى، ومسجدي هذا»؛[11] (بار سفر بسته نشود، مگر برای سه مسجد، مسجدالحرام، مسجدالاقصی و این مسجد من).
سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب، نوۀ محمد بن عبدالوهاب، با استناد به همین روایت و با اینکه مستثنیمنه را مسجد میگیرد، باز میگوید: «وقتی مسافرت کردن به مسجدی غیراز این مساجد، جایز نباشد بهطریق اولی مسافرت برای زیارت قبور جایز نیست و این عمل، مانند عمل اهل کتاب است».[12]
البانی در کتاب تفريغ فتاوى متنوعه[13] و بنباز، مفتی اعظم سعودی، نیز همین نظر را دارند.[14]
ج: ارزیابی برداشت وهابیان از حدیث «لا تشد الرحال»
1. مستثنیمنه بودن «مسجد» نه هرمکان
این حدیث ربطی به زیارت قبور ندارد، همانطورکه احمد در مسند خود با سند صحیح به آن اشاره کرده است، روایت «لا تشد الرحال» را از ابوسعید الخدری میآورد که در آن روایت مستثنیمنه از زبان پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) بیان شده است و حضرت، مسجد را مستثنیمنه این روایت قرار دادهاند نه همه مکانها را. احمد، روایت را اینگونه بیان میکند: «لَا يَنْبَغِي لِلْمَطِيِّ أَنْ تُشَدَّ رِحَالُهُ إِلَى مَسْجِدٍ يُبْتَغَى فِيهِ الصَّلَاةُ، غَيْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَـى، وَمَسْجِدِي هَذَا»؛[15] (برای کسی که سفر میکند، سزاوار نیست که برای رفتن به مسجدی که نماز در آن سزاوار است، زاد و توشه ببندد، الا شدّ رحال بهسوی مسجدالحرام و مسجدالاقصی و این مسجد من).
این روایتْ صحیح[16] و کاملاً برخلاف برداشت وهابیان است که مستثنیمنه در روایت شدّ رحال را مکان گرفتهاند. در این روایت تصریح شده است که منظور، نهی از شدّ رحال بهسوی مساجد برای نماز خواندن است نه هرمکان دیگری.
سليمان بن عبد الله بن محمد بن عبدالوهاب ضمن اینکه اعتراف دارد لفظ صریح در این روایت، نهی شدّ رحال بهسوی مساجد را بیان میکند، نه مطلق مکان را، ولی به روایتی از ابنعمر استناد میکند که در آن شخصی از ابوسعید خدری سؤالی دربارۀ رفتن به کوه طور میپرسد و او در جواب روایت شدّ رحال را میخوانَد. لذا سلیمان میگوید: «پس وقتی ابوسعید از رفتن به کوه طور نهی میکند، بهطریقاولی رفتن به زیارت قبور منهیعنه است».[17] اما با مراجعه به اصل حدیث در مسند احمد بن حنبل[18] میبینیم که در این روایت، بحث بر سر نماز خواندن است و سائل از اباسعید خدری حکم نماز خواندن در کوه طور را میپرسد، نه شدّ رحال را، که اباسعید هم در جواب سائل این روایت را بیان میکند و سزاوار نبودن شدّ رحال برای نماز خواندن در مسجدی غیراز مساجد سهگانه را بیان میکند، نه اینکه روایت درصدد بیان حکم هر شدّ رحالی باشد؛[19] پس جواب وهابیان با استناد به این روایت صحیح نیست؛ چون اصلاً سؤال از شدّ رحال نیست که نهی در روایت، شامل آن شود.
ابنحجر عسقلانی استدلال به روایتِ شدّ رحال، برای اثبات حرمت سفر جهت زیارت قبور را به نقد میکشد و ابراز میدارد که بعضی از محققین گفتهاند که در این عبارت، مستثنیمنه محذوف است؛ پس این مستثنیمنه یا عام است یا اخص، در فرض اول اینگونه معنا میشود که بار سفر بستن به هرمکانی و برای هرکاری، جز این سه مکان، جایز نیست، که این معنا منجر به ممانعت از سفر برای تجارت و ... میشود؛ درنتیجه معنای دوم اثبات میشود و مستثنیمنه را اخص میگیریم و بهتر این است که در این روایت مسجد را مقدر بدانیم.[20]
2. تلازم برداشت وهابیان با حرام شدن سفرهای جایز
در صورتی که نظر وهابیان را بپذیریم و مستثنیمنه را آنگونه که وهابیان میگویند، مسجد نگیریم؛ بلکه مکان در نظر بگیریم، بسیاری از کارهای مباح، مستحب و حتی واجب، عملی حرام و بدعت خواهد شد؛ مانند شدّ رحال برای رفتن به عرفه، که این سفر برای انجام مناسک حج، به اجماع مسلمین واجب است و عرفه از مساجد ثلاثه نیست؛ پس بنابر قول وهابیان، این مسافرتِ واجب، حرام میشود، همچنین ناچاریم شدّ رحال به هرمکانی که در مباح بودن آن سفر شکی نیست، نامشروع بدانیم؛ مانند شدّ رحال برای طلب علم، شدّ رحال برای جهاد کردن، هجرت از بلاد کفر به بلاد اسلام برای اقامۀ اسلام، سفر برای زیارت والدین و نیکی به آنها و زیارت دوستان و صالحین، سفر برای تجارت.
ابنحجر هیتمی در الجوهر المنظم به همین نکته اشاره میکند و میگوید: «روایت شدّ رحال فقط این را ثابت میکند که برای تعظیم مسجدی و برای نماز در آن، به غیراز این سه مسجد نروید».[21]
زینی دحلان، از علمای اهلسنت، در کتاب الدرر السنیة في الرّد علی الوهابیه میگوید: «باید مسجد را در این روایت در تقدیر گرفت و نمیتوانیم چیز دیگری را در تقدیر بگیریم و الا شدّ رحال برای حج، جهاد، هجرت از دارالکفر، هجرت برای طلب علم و تجارت و ... منهیعنه است که هیچکسی این قول را قبول ندارد».[22]
ابنعابدین حنفی که یکی از فقهای بزرگ مذهب حنفی است، در کتاب معروف خود بهنام رد المحتار علی الدر المختار، علت تأکید پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بر شدّ رحال و سفر برای تشرف به مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی را ثواب مضاعف آنها میداند.[23]
زینی دحلان در ذیل آیۀ 64 سورۀ نساء[24] میگوید: «آیه بر این دلالت میکند که بین کسی که با سفر به زیارت بیاید و کسی که بدون سفر بیاید، فرقی نیست».[25] ایشان دلیل سخن خود را لفظِ «جاؤُكَ» در آیه میداند که دلالت بر عموم دارد.[26]
قاضی سُبکی شافعی نیز در ذیل آیۀ 64 سورۀ نساء بیان کرده است که آیه، دلالت بر تشویق افراد برای آمدن نزد رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) دارد، اگرچه این مسئله مربوط به زمان حیات ایشان است؛ اما این درجه و مرتبه برای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) همچنان وجود دارد و با مرگ ایشان قطع نمیشود.[27] قاضی سُبکی نیز بحث آمدن بهسوی قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) برای زیارت کردن ایشان را مطلق گذاشته و تخصیص نزده است که اگر همراه شدّ رحال باشد، بدعت و اگر بدون آن باشد، سنت میشود.
ابنحجر هیتمی هم در ذیل آیۀ 64 سورۀ نساء میگوید: «این آیه دلالت بر این دارد که مقصود خداوند برانگیختن مؤمنان برای رفتن بهسوی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و استغفار کردن در نزد پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و استغفار پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) برای آنها... بوده است»[28] او نیز بحث رفتن بهسوی قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را بهصورت مطلق بیان کرده است و قید شدّ رحال را برای آن نیاورده است.
3. تضاد سخن وهابیان با سیرهی سلف در سفر برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
با مراجعه به سیرۀ پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و صحابه، درمییابیم که سفر کردن با نیت زیارت قبور اولیای الهی، بهویژه قبر نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، نهتنها منع نشده است؛ بلکه برای آن ثواب در نظر گرفته شده است و یکی از عبادات بهشمار میرود.
روایات درخصوص زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و اولیای الهی بهقدری زیاد است که برخی از بزرگان شیعه و اهلسنت درخصوص آن کتابهایی را به رشتۀ تحریر درآوردهاند. در اینجا بهعنوان نمونه، تعدادی از این روایات را متذکر میشویم.
اولین روایت، مربوط به بلال حبشی است که ابیالدرداء آن را اینگونه نقل میکند:
«بلال، پیامبر را در خواب دید که به او میگوید: ای بلال، این چه جفایی است؟ آیا وقت آن نرسیده است که مرا زیارت کنی؟ بلال از خواب بیدار شد، درحالیکه محزون و ترسان بود؛ پس مرکب خود را سوار شد و آهنگ مدینه کرد و بر سر قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) آمد، آنجا میگریست و صورت خود را با خاک قبر، خاکمالی میکرد».[29]
قاضی سبکی در شرح این حدیث میگوید: «تکیۀ ما در مشروعیت سفر برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) رؤیای بلال نیست؛ بلکه تکیۀ ما بر عمل بلال است. این عمل در زمان خلافت عمر با آن همه صحابه که در آن دوره بودند، صورت گرفته است و این جریان برای آنها پوشیده نبوده است و هیچ اعتراضی نیز به بلال نکردند».[30] سند این روایت هم صحیح است، چنانچه صالحی شامی، سمهودی و شوکانی تصحیح کردند.[31]
روایت بعدی، روایتی است که واقدی دربارۀ شدّ رحالِ عمر بن خطاب، برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) نقل میکند:
ابنحوشب میگوید: «زمانی که کعب الأحبار نزد عمر، مسلمان شد، عمر از اسلام آوردن او خوشحال شد. او در آن موقع در بیتالمقدس بود و عمر به کعب الأحبار گفت: آیا میتوانی با من به مدینه بیایی تا قبر پیامبر را زیارت کنی و از زیارت قبر او لذت ببری؟ گفت: آری یا امیرالمؤمنین چنین خواهم کرد».[32]
این روایت صریح در جواز شدّ رحال بهسوی قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) است که در آن، قصدی به جز قصد زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بیان نشده است.
4. تضاد سخن وهابیان با روایات دال بر سفر برای زیارت قبر نبی(صلی الله علیه واله وسلم)
در روایات متعددی آمده است که پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) تشویق میکند که به زیارت قبرش بروند، چنانچه دولابی و دارقطنی در سنن خود روایتی را اینگونه بیان میکنند: «من زار قبری وجبت له شفاعتی»؛[33] (کسی که قبر مرا زیارت کند، شفاعت من برای او واجب میشود). بسیاری از علمای اهلسنت نیز این روایت را صحیح یا حسن میدانند.[34] این حدیث و احادیث مشابه آن در بسیاری از کتب حدیثی اهلسنت آمده است و قاضی سبکی نیز در کتاب خود بر کثرت این روایات تأکید دارد.[35]
بهعنوان مثال میتوان به این احادیث اشاره کرد: «من زارنی بعد موتي فکانما زارني في حیاتي»؛[36] (کسی که بعد از موتم من را زیارت کند، مانند کسی است که در حیاتم من را زیارت کرده است)، «من حجّ فزار قبري بعد وفاتي کان کمن زارني في حیاتي»؛[37] (کسی که حج بهجا آورد و من را بعد از وفاتم زیارت کند، مانند کسی است که در حیاتم من را زیارت کرده است).
مسلم در کتاب خود روایتی از رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) ذکر میکند که حضرت فرمودند: «قبور را زیارت کنید؛ زیرا شما را به یاد مرگ میاندازد».[38] همچنین ابنماجه در سنن خود، روایتی درخصوص رفتن به زیارت قبور نقل میکند: «ابوهریره از رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)نقل میکند که ایشان فرمودند: "به زیارت قبور بروید که این باعث یادآوری آخرت میشود"».[39]
در این روایات هم سفارش به زیارت قبور شده است؛ حالا چه با سفر باشد و چه بدون سفر. چنانچه زینالدین عراقی و ولیالدین عراقی چنین برداشت کردهاند.[40]
بنابراین از این روایاتی که از منابع اهلسنت آورده شده است بهدست میآید که زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مستحب و جایز است؛ چنانچه فقهای اهلسنت به این نکته اشاره کردند.[41] این روایات علاوهبر اینکه در منابع اهلسنت وارده شده است، در منابع شیعه هم وارد شده است.
امام صادق(علیه السلام) از پدرشان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) نقل میکنند: «من زارني حیّاً و میّتاً کنت له شفیعاً یوم القیامة»؛[42] (کسی که من را زیارت کند، چه در حال حیات من و چه در حال مماتم، من روز قیامت شفیع او خواهم بود).
امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام)، نیز میفرمایند: «وقتی برای زیارت خانۀ خدا بیرون میروید حجّ خود را با پیامبر خدا(صلی الله علیه واله وسلم) به پایان ببرید؛ زیرا که ترک آن، جفاست و به این، امر شدهاید و نیز حجّ خود را تمام کنید با قبرهایی که خداوند زیارت آنها و ادای حق آنها را بر شما لازم کرده است و نزد آنها طلب روزی کنید».[43]
در این باب، روایات بسیار زیادی در منابع حدیثی شیعه و اهلسنت وجود دارد که دربارۀ چگونگی زیارت و ثواب آن، از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه وارد شده است، همچنین مرحوم علامه امینی در همین رابطه روایات بسیاری با سندهای مختلف و از کتب متعدد اهلسنت در کتاب شریف الغدیر نقل کرده است.[44]
در تمام این روایات بحث زیارت قبور مطرح شده است و هیچکدام فرقی بین دور یا نزدیک بودن زائر نگذاشتهاند؛ بلکه بهصورت مطلق آن را بیان کردهاند و برای آن ثواب در نظر گرفتهاند و اگر سفر برای زیارت حرام بود میبایست در خود این روایات تذکر داده میشد؛ چون اکثر مسلمین ساکن مدینه نبوده و نیستند و زیارت آنها مستلزم سفر است و اگر افراد خارج مدینه استثنا شوند، تخصیص اکثر لازم میآید که قبیح است.
د: وهابیان و تضعیف روایات استحباب زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
علمای وهابی، همچون البانی[45] و صالح فوزان،[46] این روایات را تضعیف کردند، چنانچه سلیمان بن عبدالله بن عبدالوهاب، نوۀ محمد بن عبدالوهاب، میگوید: «بهاتفاق غالب اهل علم، تمامی این روایات کذب و موضوعند».[47]
هـ: نقد نظریۀ ضعف سند روایات استحباب زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
وهابیان درحالی ادعا به کذب و موضوع بودن این روایات میکنند، که بسیاری از علمای اهلسنت این روایات را تصحیح کردند و قبلاً بیان شده است. همچنین قاضی سبکی در شفاء السقام قریب به بیست روایت از کتب معتبر اهلسنت با اسناد صحیح یا حسن در باب زیارت و سفر، برای زیارت میآورد که این روایات یا صریحِ در جوازند و به شدّ رحال و سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) تشویق میکنند یا بهصورت مطلق بیان شده است و هیچکدام تخصیص نزدهاند که فضیلت زیارت برای کسی است که بدون شدّ رحال به زیارت بیاید[48] و اصلاً تخصیص خوردن این روایات معنایی ندارد؛ بلکه عقلاً و شرعاً صحیح نیست که عملی مستحب، ولی مقدمۀ آن حرام باشد. این درحالی است که تمامی وهابیان عقیده دارند زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مستحب است؛ پس چگونه میتوان قبول کرد که سفر کردن مسلمین برای انجام این فعل مستحب، حرام است و این همه روایات متضافر را رمی به کذب و وضع کنند.
علاوه بر این، خود سبکی به این نکته اشاره میکند که این روایاتی که ما ذکر کردیم گزیدهای از روایات بود و روایات دیگری هم در این باب وجود دارد که اگر آنها را هم به اینها اضافه کنیم، باعث قوّت این احادیث میشود و گاهی این روایات حسن، با تضافر و کمک روایات دیگر به درجه روایات صحیح میرسند.[49]
و: نظر بزرگان اهلسنت دربارۀ زیارت قبور
یکی از بزرگان اهلسنتِ حنفی مذهب، خلیل احمد سهارنپوری است. او در کتاب معروف خود به نام المهنّد علی المفنّد که به تأیید بسیاری از علمای اهلسنتِ هند رسیده است، دربارۀ زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) بیان میکند:
«نزد ما علمای دیوبند و همچنین بزرگان ما، از علمای احناف، زیارت قبر سرور پیامبران(صلی الله علیهم اجمعین) از موجبات بزرگ قرب الهی و از مستحبّات مهم و از موجبات بسیار مؤثر در رسیدن به درجات عالیه است، حتی زیارت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) قریب به وجوب است؛ اگرچه این زیارت، شدّ رحال و بستن بار سفر به آنجا و بذل جان و مال را همراه داشته باشد».[50]
ایشان در این کتاب صریحاً شدّ رحال برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) را جایز، بلکه قریب به واجب دانسته و به آن ترغیب کرده است.
نووی نیز در فضیلت زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) میگوید: «واعلم أنّ زيارة قبر رسول اللّه(صلی الله علیه واله وسلم) من أهمّ القربات..»؛ (زیارت قبر رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)از وسایل مهم در قرب به خداوند و بهترین کارگشاست... و زائر بههمراه نیت زیارت، نیت تقرّب و بستن بار سفر بهسوی قبر حضرت و نماز در آنجا را هم داشته باشد).[51]
ابنالحاج، فقیه و عارف مشهور، از علمای مالکیمذهب، در کتاب المدخل اینگونه میگوید: «زیارت، یک عمل مطلوب است که با قصد و شدّ رحال انجام میپذیرد و کسی که بهقصد زیارت خارج شود و قصدی غیراز آن نداشته باشد، درحال بهترین عبادات است؛ پس خوشا به حال او... ».[52]
همین طور ابیزکریا یحیی بن شرف النووی، از علمای شافعی، در کتاب المجموع آورده است:
«زیارت قبر رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) از چیزیهای مهمی است که باعث نزدیکی به خداوند میشود؛ پس هنگامی که حجاج از مکه برگشتند، مستحب مؤکد است که برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بهسوی مدینه بروند و زائر نیز نیت تقرب و سفر برای زیارت و نماز در آن مکان بکند».[53]
ابنالحاج مالکی که همعصر ابنتیمیه بوده است در کتاب شرح الرسالة در اهمیتِ فوقالعادۀ حرکت و سفر برای زیارت مرقد مقدس نبوی(صلی الله علیه واله وسلم) و ترجیح آن بر حرکت و سفر برای زیارت کعبه و بیتالمقدس میگوید: «حرکت بهسوی مدینه برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم)، افضل از حرکت بهسوی کعبه و بیتالمقدس است».[54]
حصنی دمشقی شافعی که از فقهای مطرح اهلسنت در قرن هشتم میباشد، در تأیید سخن ابنالحاج ابراز میکند: «ابنالحاج درست و نیکو گفت؛ زیرا قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم)، به اجماع مسلمین، با فضیلتترین بقعه است».[55]
علامه لکنوی در ردّیه بر محمد بشیر سهسوانیِ[56] وهابی، سه رساله به نامهای 1. الْكَلَام المبرم فِي نقض القَوْل الْمُحَقق الْمُحكم؛ 2. الْكَلَام المبرور فِي رد القَوْل الْمَنْصُور؛ 3.السعی المشكور فِي رد الْمَذْهَب الْمَأْثُور مینویسد.[57]
میبینیم با اینکه بسیاری از علمای اهلسنت، این برداشت از روایت شدّ رحال را برداشتی غلط میدانند؛ ولی باز وهابیان اصرار دارند که این برداشت را صحیح بدانند و سفر برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را غیرمجاز بشمارند.
نتیجه
با توجه به مطالبی که بیان شد به این نتیجه میرسیم که روایات، عمل صحابه و نظرات بزرگان علمای اسلام، همه بر این است که سفر برای زیارت قبور اولیای الهی، بهویژه قبور صالحان و انبیا و در رأس آنها پیامبر اعظم اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، فضیلت زیادی دارد و از افضل عبادات و قربات است و بر آن تأکید شده است و چون مقدمۀ زیارت قبور، طیّ طریق و شدّ رحال است، سفرهای زیارتی هم به دلالت التزامی ـ بهفرض اینکه هیچ روایتی درخصوص ترغیب به چنین سفرهایی وجود نداشته باشد و هیچ فقیهی به صراحت به استحباب یا اباحه چنین سفرهایی فتوا نداده باشدـ مستحب و لااقل مباح و مشروع است و نظر وهابیان که این نوع سفر را حرام و بدعت میدانند، خلاف سنت و سیرۀ مسلمین است؛ بلکه آنان با تمسک به روایتی که اصلاً در مقام بیان سفر برای زیارت نیست، حکم حرمت را بر این نوع از سفرها صادر کردهاند و عمل مسلمین را بدعت در دین معرفی میکنند؛ درحالیکه خود، مبدع در دیناند و عملی را که مستحب یا حداقل مباح است، حرام و بدعت معرفی کردند و با این اقدام، بسیاری از مسلمانان را از فیض زیارت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) محروم کردند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.