نقد و بررسی دیدگاههای «حیدرعلی قلمداران» پیرامون زیارت قبور و ساخت بنا بر آنها
عبدالمجیدطالب تاش
مقدمه
قلمداران یکی از قرآنیون شیعی معاصر ایران است. از آنجا که مبنای فكری قرآنيون «قرآنگرایی» است، لذا منجر به عدم حجيت احاديث نزد آنان شده است؛ ایشان برخی از اعتقادات شیعه را مردود میداند؛ از جمله اشکالات قلمداران بر آموزههای شیعی، اشکال بر مسئلۀ زیارت قبور و بنای بر آنها است. وی در کتاب زیارت قبور بین حقیقت و خرافات،[1] مسئلۀ زیارت قبور و بنای بر آنها را مورد نقد قرار داده است. سوال این است که قلمداران چه اشکالاتی بر روایات و دیدگاههای شیعی در موضوع زیارت قبور و بنای بر آنها وارد کرده است؟ و چه نقدهایی بر اشکالات او وارد است؟ با توجه به اینکه، در حال حاضر برخی افراد و گروهها این نوع تفکرات را پذیرفته و حیدرعلی قلمداران، یکی از افراد این جریان است که اندیشههایش در فضای مجازی انتشار یافته و عدهای در جهت گسترش اندیشههای وی تلاش میکنند، لازم است که در این زمینه با معیار قرآن و حدیث تحقیق علمی صورت گیرد، تا قوت یا ضعف این دیدگاه آشکار شود؛ از اینرو ضرورت دارد که این دیدگاه، مورد مطالعه علمی قرار گیرد. پیش از این، او مقالهای با عنوان «نقد و بررسی دیدگاه قلمداران در مسئلۀ امامت امام علی(علیه السلام)» نگاشته[2] که به تحلیل و بررسی درباره موضوع امامت اميرمؤمنان(علیه السلام) پرداخته است؛ لکن درباره دیدگاه وی در موضوع زیارت قبور، اثر علمی یافت نشد و این تحقیق، نخستین پژوهش در این زمینه میباشد؛ علاوه بر این، مقالاتی با عنوان «زیارت قبور و دلایل عالمان شیعه بر مشروعیت آن»،[3] «مشروعیت زیارت قبور از دیدگاه دانشمندان اهلسنت»[4]، «رد نظر وهابیت از سوی اهلسنت در حرمت زیارت قبور»،[5] «ساخت بنا بر قبور در بررسی نگاه شیعه و سلفیه»،[6] همچنین کتاب زیارت اهل قبور، توسط عبدالرحیم موسوی، کتاب زیارت قبور، توسط علیاصغر رضوانی، کتاب پاسداری از مرقد پیامبران و امامان، توسط جعفر سبحانی نگاشته شده که به اثبات مشروعیت زیارت قبور و رفع برخی شبهات پیرامون این مطلب میپردازد و با موضوع مورد پژوهش متفاوت است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل انتقادی استنادات قلمداران در مورد مخالفت وی با مسئلۀ زیارت قبور و ساخت بنا بر آنها بهعنوان یکی از شعائر دینی شیعیان به روش توصیفی _ تحلیلی است.
زيارت قبور يكى از شعائر دینی مورد قبول شیعیان است که در فرهنگ آنان جایگاه و اهمیت خاصی دارد.[7] شیعه بنای بر قبور (اعم از قبه و مسجد)، را نیز جایز میداند؛[8] در مقابل وهابیت به زیارت قبور اعتقادی ندارند و شیعیان را بهخاطر عمل به این مسئله، تخطئه مىكنند.[9] در اینجا، موضع قلمداران در خصوص زیارت قبور و ساخت بنا بر آنها مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
نهی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) از زیارت قبور
قلمداران با استناد به روایاتی که حاکی از نهی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) از زیارت قبور است، زیارت قبور را مورد انکار قرار داده است. وی تأکید میکند که هیچ روایتی در خصوص جواز زیارت قبور از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم)در متون روایی یافت نمیشود؛[10] بلکه طبق روایات رسیده، زیارت قبور مورد نفرت و کراهت آن حضرت و اصحاب ایشان بوده است.[11] وی به این سخن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) استناد میکند که فرموده است: «شما را از زیارت قبور نهی میکنم»[12] بهنظر او، روایات دیگر حاکی از آن است که نهتنها زیارت قبور عبادت نیست، بلکه مورد نهی شریعت است؛ سپس به روایتی اشاره میکند که در آن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) میگوید: «کسی که قبرها را زیارت کند از ما نیست»[13] همچنین به روایتی از امیرمومنان(علیه السلام) اشاره میکند که در آن تصریح کرده: «پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ما را از زیارت قبور نهی فرمود»[14]،[15] از دیدگاه وی، در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، هیچ مسلمانی برای زیارت اموات اعم از شهدا به مشهدی نرفته است؛ بههمین دلیل، قبر حمزه سیدالشهداء متروک ماند.[16] ملاحظه میشود که از منظر قلمداران، پیامبر و ائمه(علیهم السلام) مسلمانان را از زیارت قبور نهی کردهاند و آنچه امروزه در میان شیعیان رایج است که قبور را زیارت میکنند، ریشه در سنّت ندارد و بدعت میباشد.
نقد و بررسی
دیدگاه قلمداران در خصوص زیارت قبور از چند جهت قابل بررسی و تحلیل است که در ذیل میآید.
وجود روایات معارض
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که در خصوص زیارت قبور، دوگونه روایات معارض از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در دست است؛ بنابراین لازم است، سبب صدور هر دو دسته روایات، مورد بررسی قرار گیرد. روایاتی که قلمداران به آنها استناد کرده، در متون روایی وجود دارد و حاکی از نهی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) از زیارت قبور است؛ امّا در مقابل، روایات دیگری نیز یافت میشود که حاکی از جواز زیارت قبور توسط رسول اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) است:
الف: رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) هنگامی که در راه "عمره حدیبیه" به "ابواء" رسید، نزد قبر مادرش آمنه(سلام الله علیها) آمد؛ آن را اصلاح کرد و در کنار آن گریست. مسلمانان نیز بهخاطر گریه رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) گریستند.[17]
ب: بنابر نقل عایشه، پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) برخی از شبها، خانه را به قصد زیارت بقیع ترک میکرد و وارد بقیع میشد.[18]
ج: پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در زمان حیاتش دستور میداد که به زیارت قبر حضرت حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) بروید و خودش نیز به زیارت قبور شهدا میرفت.[19]
د: از پيامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) نقل کردهاند که ایشان به اصحاب توصیه زیارت قبر خودشان میکردند و میفرمودند: «هر کسی که قبر مرا زیارت کند، مشمول شفاعت من میشود».[20]
تعارض میان این دو دسته روایات، از جهتی قابل رفع است؛ زیرا دسته سومی از روایات یافت میشود که نشان میدهد نهی از زیارت، مربوط به یک مقطع زمانی خاصّ و جواز زیارت، مربوط به مقطع زمانی دیگری است. برخی از این روایات به قرار زیر است:
الف: روایتی از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) رسیده است که بر اساس آن تاکید میکند: شما را پیش از این از زیارت قبور نهی کردم، از این پس زیارت کنید.[21]
ب: عایشه در پاسخ به کسانیکه با استناد به سخن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، او را از زیارت قبر برادرش نهی میکردند تاکید کرد: پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در ابتدا نهی کرده بودند، اما بعد اجازه دادند.[22]
ج: مطابق نقل ابوهریره وقتی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، کنار قبر مادرش حضرت آمنه(سلام الله علیها) آمدند، فرمودند: خداوند به من اجازه داد تا برای او استغفار کنم؛ در حالیکه قبلا اجازه نداشتم؛ پس درخواست کردم تا قبر وی را زیارت کنم و به من اجازه داده شد؛ سپس تاکید کردند که قبور را زیارت کنید، چون در آن یادآوری مرگ است.[23] نووی شافعی پس از نقل حدیث اذعان میکند: این حدیث بدون شک از احادیثی صحیحی است که ناسخ و منسوخ در آن جمع است.[24]
ملاحظه میشود که قلمداران، تنها به یک دسته از روایات مراجعه کرده و همانها را مستند دیدگاه خویش قرار داده است.
علت منع از زیارت قبور
مستندات تاریخی حاکی از آن است که دلیل منع پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) از زیارت قبور، آن است که در دوران آغازین اسلام، بیشتر آرامگاهها متعلق به مشرکان و بتپرستان بود و مسلمانان قبرستان مجزایی نداشتند؛ بنابراین اسلام تمام امور مرتبط با مشرکان را قطع کرد و بر همین اساس، زیارت قبور و رفتن به قبرستان مشرکان را منع نمود، تا شباهتی میان مسلمانان با مشرکان وجود نداشته باشد؛ زیرا ممکن بود که مشرکان از این زمینههای مشترک استفاده نامناسب کنند و برای باطلانگاری دین اسلام به آنها استناد کنند؛[25] لذا بعدها توصیه میکند که قبور مسلمانان و شهیدان که در مقابل شماست را زیارت کنید، زیرا موجب رقّت قلب است.[26] کاشف الغطاء بر این عقیده است که در صدر اسلام، تحریک و تشویق مسلمانان به جهاد برای گسترش اسلام، در اولویت برنامههای پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) بود. شاید به این دلیل که زیارت قبور سبب میشد در مسلمانان نوعی خوف و ترس از مرگ ایجاد شود و نسبت به مشارکت در جهاد سستی بورزند، لذا ایشان برای مدتی زیارت قبور را نهی کردند؛ ولی با قدرت گرفتن اسلام، جواز زیارت قبور را صادر کردند.[27] این امر یعنی، منع از زیارت قبور، تا سال ششم هجری ادامه داشت؛ ولی به محض فراهم شدن زمینهها در سال هفتم هجری در عمره حدیبیه،[28] این منع برداشته شد؛ بنابراین سیره و گفتار پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، حاکی از این است که دیدگاه قلمداران در خصوص منع پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از زیارت قبور، مستند تاریخی ندارد.
سیره و روش صحابه در زیارت قبور
گزارشهای تاریخی، حاکی از مشروعیت زیارت قبور مؤمنان در قرون اولیه اسلام است؛ برای نمونه، بلال نزد قبر پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) آمد و بر قبر مىگريست و صورتش را به خاک قبر مىغلتاند. حسن و حسين(علیهما السلام) آمدند او را بغل كردند و بوسيدند.[29] بنا به نقل عباد بن ابیصالح، ابوبکر و عمر و عثمان، برای زیارت قبور شهدا میآمدند.[30] شاهد این مطلب آن است که عثمان هنگام گریه بر قبور، تاکید میکرد قبر، نخستين خانه از منزلگاههاى آخرت است؛[31] همچنین عمر بن خطاب پس از فتح شام، هنگامی که وارد مدینه شد، ابتدا به مسجدالنبی رفت و به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) سلام کرد؛[32] لذا زیارت قبور از سنتهای رایج بین صحابه بوده و سخنان قلمداران مبنی بر عدم نقل گزارش تاریخی از مسلمانان صدر اول و صحابه و مورد نفرت بودن زیارت از سوی آنان، مردود است.
سیرۀ ائمه(علیهم السلام) در زیارت قبور
سیره و روش ائمه(علیهم السلام) بیانگر این است که به مناسبتهای مختلف در قبرستان مسلمین حضور مییافتند و با خطاب قرار دادن دوستانی که به خاک سپرده شده بودند، یاد مرگ را زنده میداشتند. ورام بن ابیفراس نقل میکند امام صادق(علیه السلام)، گاهی شبانه به زیارت قبور میآمد.[33] بنا به نقل عبدالله بن رزین که مجاور مدینةالرسول بود، امام جواد(علیه السلام) هر روز کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بر آن بزرگوار سلام میکرد و از آنجا با پای برهنه، بهطرف خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) میرفت و آنجا میایستاد و نماز میخواند.[34] بنا به سخن امام صادق(علیه السلام)، علی بن ابیطالب(علیه السلام) هر روز قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) را زیارت میکرد.[35] اميرمؤمنان(علیه السلام) در روایتی سفارش میکند: «زمانیكه آهنگ زيارت خانه خدا كرديد، حج خود را با زيارت مرقد پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به پايان برسانيد».[36] امام رضا(علیه السلام) در روایتی توصیه به زیارت قبور پیشوایان دین میکند و آن را عهد و پیمان مردم بر پیشوایان دانست؛[37] همچنین امام صادق(علیه السلام) توصیه میکند که مردم به زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بروند.[38] امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) فرمود: هر که نتواند به زیارت قبور ما بیاید، قبور برادران صالح ما را زیارت کند.[39] روایاتی از امام باقر(علیه السلام) رسیده كه بر اساس آن، شيعيان را به زيارت مرقد حسين بن علی(علیهما السلام) سفارش میکند و تاکید میکند که زیارت آن بر هر مؤمنی كه اقرار به امامت حسين(علیه السلام) از جانب خداوند دارد، واجب است؛[40] همچنین علی بن ميمون نقل میکند که از امام صادق(علیه السلام) شنيدم که فرمود: اگر كسی از شما، هزار حج انجام دهد، ولی به زيارت قبر امام حسين(علیه السلام) نرود، حقی از حقوق خداوند را ترک كرده است؛[41] بنابراین هم سیره و روش اهلبیت(علیهم السلام) و هم توصیهها و گفتار ایشان، نشانگر این امر است که زیارت قبور مومنین، نهتنها امر جایز، بلکه پسندیده و ممدوح بهشمار میآید.
سیرهی عالمان اهلسنت در زیارت قبور
خطیب بغدادی شافعی تصریح میکند که بارها، مقبره سلمان فارسی را از نزدیک دیده و زیارت کرده است.[42] ابوعلى خلال، شيخ حنابله اذعان میکند که هرگاه به مشكلى برمیخورد، با زیارت قبر موسى بن جعفر(علیهما السلام) و متوسل شدن به ایشان، مشكلش حل میشد.[43] شيخ منصور علی ناصف تاکید میکند، نزد جمهور اهلسنت زيارت قبور مستحب است. [44] علامه امينى چهل و دو روایت از ائمه اهلسنت در تأكيد استحباب زيارت قبر پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مى آورد که در آن ترغیب به زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) کردهاند.[45] ابنحبان از علمای اهلسنت تصریح میکند: زمانیکه در توس بودم، هر مشکلی برایم رخ میداد، قبر علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) را زیارت میکردم و برای برطرف شدن مشکلم دعا میکردم و حل میشد.[46] زيارت قبر شيخ عبدالقادر گيلانى و امام ابوحنيفه در بغداد از نظر جماعتی از اهلسنت جایز و ثواب دارد؛[47] همچنین قبر شیخ معینالدّین چشتی، از بزرگان متصوّفه در شهر اجمیر هند، همهساله از شبهقارّه هند، زائرین زیادی را میپذیرد؛[48] بنابراین، زیارت قبور از دیدگاه اکثر عالمان اهلسنت امری مستحب است و سخنان قلمداران مبنی بر اینکه، زیارت قبور ریشه در سنّت ندارد و بدعتی از سوی شیعیان بهشمار میآید، مردود است.
قرآن و زیارت قبور
قلمداران معتقد است در هیچیک از آیات قرآن، به مسئلۀ زیارت قبور اشاره نشده و در دین اسلام و یا ادیان الهی، عبادتی بهعنوان زیارت قبور تشریع نشده است؛ لذا زیارت قبور به شیوه امروزی وجود نداشته و بعدها در بین شیعه رواج یافت.[49] او علت رونق یافتن زیارت قبور اموات را، تقلید و تبعیت از سنن و آداب ملل غیر اسلامی و ورود اکثر آداب و رسوم ایران، مخصوصا آداب و سنن تجهیز اموات (مانند تشییع جنازه بزرگان، ساختن بقعه، دخمه و دیگر تشریفات) میداند که به نام آداب اسلامی در میان مسلمین رایج شده است؛ در حالیکه هیچ جایگاهی در قرآن ندارد؛[50] بنابراین از نظر قلمداران، زیارت قبور مستند قرآنی ندارد و آنچه امروزه توسط شیعیان انجام میشود که قبور مؤمنان را زیارت میکنند، مورد تطابق با آیات قرآن نیست.
بررسی و نقد
در قرآن آیهای یافت نمیشود که زیارت قبور را نهی کرده باشد؛ بنابراین اگر آيه صريحی مبنی بر مشروعيت زيارت قبور نیامده، هيچ آيهای هم مبنی بر منع آن نيز وجود ندارد؛ لذا صرف اينكه عملی در اُمتهای گذشته بوده و در قرآن، امر یا نهی درباره آن وجود ندارد، دليل بر حرمت نيست؛ بهعبارت دیگر، بايد از شارع دليلی بر منع وجود داشته باشد؛ امّا چنین منعی در قرآن نيست؛ لذا استدلال قلمداران منطقی نمیباشد؛ البته علمای شیعه در مقابل این اشکال، به آیاتی از قرآن استناد میکنند که بهصورت اشاره بیانگر مشروعیت زیارت قبور است. قرآن میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا».[51] برخی معتقدند فعل«جَآؤُوكَ» دلالت بر عمومیت زمان حیات و ممات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و عدم تفاوت آن دارد که مؤیّد رفتن بر مزار پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) است[52] و از امام صادق(علیه السلام) زیارت نامهای برای پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) رسیده که در آن، به این آیه استناد کرده است.[53] سبكی اذعان میکند، علما از این آیه عدم تفاوت حیات و ممات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را استنباط کردهاند؛ زیرا طبق فرموده پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، خداوند فرشتگانی دارد که همیشه در حال سیر و گردش هستند و سلامها و درودهای امت را به او میرسانند.[54] به تصریح شوکانی، جمهور علمای اهلسنت بهغیرِ ابنتیمیه و برخی حنابله، از آیه فوق، استحباب زیارت قبر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را نتیجه گرفتهاند.[55] سمعانى از امیرمومنان(علیه السلام) نقل مىكند كه یک اعرابى بعد از سهروز از دفن پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله وسلم) وارد مدينه شد و مستقيماً كنار قبر ایشان آمد و آنگاه با تلاوت آیه فوق، رو به قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بیان کرد که من، به خود ظلم كردهام و لذا نزد تو آمدهام تا برايم استغفار نمايى.[56] اسفراینی و ابنکثیر نیز در تفسیر این آیه، این داستان را نقل میکنند.[57] "زینالدین مصری مراغی،" با استناد به این آیه تاکید میکند که برای هر مسلمان، سزاوار است که اعتقاد داشته باشد که زیارت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) قربت بزرگی است؛ به این دلیل که تعظیم پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) با مرگ ایشان قطع نمیشود؛[58] بنابر تصریح صادقی تهرانی، این آیه به زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در حیات و ممات تشویق میكند. پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نزد خدا حیات دارد و نزد خدا روزی داده میشود و ایشان زائر را میبیند و کلامش را میشنود و سلامش را جواب میدهد؛[59] علاوه بر این، اعمال مومنان بر ایشان عرضه میشود و ایشان بر گناهانشان استغفار و بر حَسناتشان، خدا را حمد میکند؛[60] بنابراین با توجه به اینکه بین حیات ظاهری و حیات برزخی ایشان فرقی وجود ندارد، با استناد به قرآن، استغفار از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، هم در حال حیات ایشان مطلوب است و هم پس از آن و پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) میتوان به حضور ایشان رسید و درخواست کرد تا برای انسان، از خداوند طلب آمرزش کند.
ملاحظه میشود که قرآن، مخالفتی با زیارت قبور نکرده و در مقابل، آیاتی یافت میشود که بهصورت تلویحی، رفتن به زیارت قبور را تأیید میکند.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و سفارش به دفن شبانه
قلمداران برای تبیین دیدگاه خود به وصیت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مبنی بر نامعلوم بودن قبرش استناد میکند و دفن مخفیانه و بیاطلاعی دیگران از مزار آن حضرت را، دال بر نهی از زیارت قبور توسط آن حضرت میداند. وی تصریح میکند: دفن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) توسط حضرت علی(علیه السلام) به کیفیتی که قبر او تا امروز هم معلوم نیست و قبرش از انظار جهانیان مخفی میباشد، حاکی از آن است که زیارت قبور توسط ائمه(علیهم السلام) نهی شده است.[61]
بررسی و نقد
شواهد نشان میدهد که وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مبنی بر دفن شبانه بهدلیل مخالفت ایشان با زیارت قبور نبوده است؛ بلکه برای این بوده که حضرت میخواست با این وصیت، نارضایتی خود از برخی بزرگان صحابه را اعلام نماید؛[62] بر اساس مستندات تاریخی، امام علی(علیه السلام) نیز، طبق وصیت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عمل نمود و او را شبانه دفن کرد و به ابوبکر اطلاع نداد و خودش بر او نماز خواند.[63] بخاری اذعان میکند حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، در حالی این دنیا را ترک کرد که شدیداً از دست خلیفه اول ناراضی و غضبناک بوده و با او قطع رابطه کرده بود؛[64] همچنین زمانی که از امیرمومنان(علیه السلام) پیرامون راز دفن شبانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) سؤال شد، تاکید کرد که ایشان بر جماعتی غضبناک بود.[65] شهیدی تاکید میکند، به هر حال، پنهان داشتن قبر دختر پیغمبر، ناخشنود بودن او را از كسانی نشان میدهد و پیداست كه او میخواسته با این كار، آن ناخشنودی را آشكار سازد.[66] ملاحظه میشود، مخالفت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با معلوم بودن قبرش، در مقام انزجار و انتقاد و اعتراض از برخی خواص صحابه و جریانها از جمله غصب خلافت و غصب فدک بود که باعث ناراحتی آن حضرت از برخی شده بود.
نقلهای تاریخی حاکی از آن است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) هر روز شنبه صبحگاهان، به زیارت قبور شهدا میرفت و بر سر قبر حمزه میآمد و از خداوند طلب رحمت و مغفرت برای او میکرد. [67] حاکم نیشابوری از قول امام باقر(علیه السلام) نقل میکند که فاطمه دختر پیامبر، قبر عمویش حمزه را در هر جمعه زیارت میکرد. وی در تایید این روایت اذعان میکند که راویان این حدیث، تمامشان ثقهاند و منکرین زیارت قبور بدانند که زیارت قبور سنت است و هیچ منعی ندارد؛[68] بنابراین از نظر حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، زیارت قبور امری جایز بوده و استناد قلمداران به وصیت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در خصوص دفن مخفیانهاش، دال بر نهی از زیارت قبور نیست.
استناد به آیه 84 سوره توبه
قلمداران معتقد است که آیه «وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ»،[69] بر جواز زیارت قبور دلالت ندارد. او معتقد است، شیعه این فراز را دال بر جواز زیارت قبور میداند؛ در حالیکه قیام بر قبر، ناظر به زیارت قبور نیست؛ بلکه قیام بر قبر عملی است که پس از انجام نماز میت صورت میگیرد، زیرا بلافاصله پس از نماز میت، قیام بر قبر، یعنی پرداختن به دفن انجام میگیرد.[70]
بررسی و نقد
مفسران شیعه و اهلسنت عبارت «وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ» را به دفن کردن معنا نکرده و مقصود از آن را منع از ایستادن بر بالای قبر منافقان دانستهاند.[71] فاضل مقداد و حسینی جرجانی برای مشروعیت زیارت قبور به این آیه استناد کردهاند.[72] طبرسی تاکید میکند که آیه دلالت دارد بر اینکه، ايستادن بر سر قبر مؤمن براى خواندن دعا عبادت مشروع است.[73] به تصریح علامه طباطبایی، این آیه بیانگر ایستادن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و نماز و طلب مغفرت و دعا بر جنازه مومنین است؛[74] بهعبارت دیگر، خداوند برای هدم شخصیت منافق دستور میدهد که پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) هیچگاه نباید بر جنازه او نماز بخواند و نباید بر کنار قبر او بایستد.[75] فخر رازی اذعان میکند که نهی از ایستادن بر سر قبر آنها، فقط به علت کفر و نفاق است.[76] ابنكثير معتقد است، اين آيه نهتنها زیارت قبور را مشروع، بلکه آن را مستحب میداند.[77] بیضاوی نیز تاکید میکند، اقامه نماز بر مومنان و ایستادن بر قبور آنان، در همه حال کاملا مشروع و جایز است؛[78] بنابراین عبارت «وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ» بیانگر این است که ایستادن بر سر قبر غیر منافق، کاری شایسته است.
روایتی از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در خصوص قبر خویش
روایتی از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نقل شده است که میفرماید: قبر مرا عیدگاه قرار ندهید و خانههای خود را نیز قبر قرار ندهید و بر من صلوات و سلام فرستید؛ زیرا به تحقیق، درود شما به من میرسد.[79] قلمداران با استناد به این روایت بر نهی از زیارت قبور تاکید دارد؛[80] بنابراین از دیدگاه قلمداران، حدیث فوق بر نهی از زیارت قبور دلالت دارد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) با این حدیث مردم را از زیارت قبر خود منع کرده است.
بررسی و نقد
احمد بن حنبل این روایت را با عبارت «قبر من را بت قرار ندهید»[81] نقل کرده است؛ لذا احتمال دارد ناقلین روایت در نقل آن اشتباه کرده باشند و آنچه از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) صادر شده است، عبارت «لا تجعلوا قبری وثناً» است، نه عبارت «لا تجعلوا قبری عیدا»؛ از سوی دیگر این حدیث، حتی بر فرض صحت، دلالت بر نهی از زیارت قبور ندارد. سبکی شافعی درمورد این حدیث اذعان میکند که مقصود پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) این است که برای زیارت قبر من، زمان معین و مشخصی قرار ندهید؛ بلکه هر زمان توانستید به زیارت قبر من بیایید.[82] طبق نظر خفاجی حنفی، مراد پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، نهی از انجام برخی اعمال در کنار قبر او مانند پوشیدن لباسهای نو، اظهار زینت، شادی و سرور را که مسلمانان در ایام عید انجام میدهند، میباشد؛[83] بنابراین مطابق اذعان عالمان اهلسنت، حدیث ذکر شده در مقام نهی مطلق زیارت قبور توسط پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نیست؛ بلکه هدف روایت چیز دیگری است؛ در نتیجه، برداشت قلمداران از سخن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ناقص و غیرقابلقبول است و جمله پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، ناظر به منع زیارت قبور نیست.
ساختن بنا بر قبور
قلمداران معتقد است، امواتپرستی و ساختن بقعه یکی از آداب و سنن ادیان باطل، قبل از اسلام بوده است؛ بهویژه در ایران که یکی از عادات آنان، ساختن بارگاه برای شاهان بود و همهروزه بهوسیله باستانشناسان بقعه، مرقد و یا گوری از زیر خاک بیرون میآید؛ بهنظر وی در اسلام، نه در زمان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و نه در زمان خلفای راشدین و زمان مسلمین صدر اول، از ساختن گنبد و بارگاه برای قبر هیچیک از اولیا و بزرگان خبری نیست و با مسلمان شدن کشورهایی مثل ایران و مصر، به تدریج آداب خود از جمله آداب دفن اموات را وارد دین اسلام کردند.[84]
وی تعمیر قبور را شرک قلمداد میکند و معتقد است که ساختن و تعمیر قبور در اسلام وجود نداشته و این کار با آیات و احادیث منافات دارد. وی استناد میکند که اميرالمؤمنين(علیه السلام)، "ابوالهياج" را مأموريت داد كه هيچ قبری را كه از زمين بلند شده مگذار، مگر اينكه آن را مساوی زمين گردانی و هيچ تمثال و مجسمهای را مگذار، مگر اينكه آن را از بين ببری.[85] او معتقد است پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، تعمیر قبور را نفی کردند؛[86] لذا تعمیر قبور انبیا و اولیاء الهی را مردود میشمارد.
بررسی و نقد
قلمداران عدم ذکر آیات و روایات درباره بنای بر قبور، عدم نقل گزارش تاریخی در مورد آن و حدیث ابوالهیاج را دلیل بر نهی از تعمیر قبور مطرح کرده است؛ لذا هر کدام بهصورت جداگانه بررسی میشود.
جواز ساختن بنای بر قبور در آیات
علماء شیعه و اهلسنت معتقدند، آیات قرآن بر جواز ساختن مساجد و عبادتگاه بر قبور انبیا و اولیا دلالت دارد؛ برای نمونه بر اساس آیه 21 سوره کهف، وقتى راز اصحاب كهف فاش گرديد و مردم بر زندگى دوباره آنان واقف شدند، مؤمنان آن زمان گفتند: بر آنان مسجد ساخته شود تا مكان قبر آنها عبادتگاه گردد.[87] ابوالسعود و زمخشری تاکید کردهاند، آنهایی که پیشنهاد ساختن مسجد در کنار جایگاه اصحاب کهف را دادند، مسلمانان[88] و مؤمنین بودهاند.[89] سيوطى ذیل آیه اذعان میکند، بر درگاه غار مسجدى ساختند و در آن براى اصحاب كهف نماز اقامه مىكردند و درخواست آمرزش مىكردند.[90] فخر رازی نیز این مطلب را تاکید میکند؛[91] در واقع اهل شریعتهای آسمانی، مساجد خود را بهدلیل تبرک و اقامه نماز بر قبور اولیاء خود بنا میکردند؛[92] در واقع این آیه، حاکی از جواز زیارت قبور و بناء بر قبور یا مسجد بر افراد صالح و برگزیده و الگو قرار دادن ایشان، میباشد؛ زیرا هیچ اشارهای به شرکآمیز بودن آن نشده است.
بازسازی قبور در روایات
بنابر نقل امام صادق(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در پاسخ به اميرمؤمنان(علیه السلام) که از او پرسید کسانیکه قبرهای ما را زیارت کنند و در آبادی آنها بکوشند و پیوسته به آنجا رفت و آمد نمایند، چه پاداشی دارند؟ فرمود: خدا مرقد تو و مرقد فرزندان تو را بخشی از سرزمین بهشت و قسمتی از خاک آن قرار داده و خدا دلهای انسانهای برگزیده از بندگان خود را به شما علاقهمند ساخته است؛ سپس تاکید کرد: هر کس قبور شما را آباد سازد و به آنجا رفت و آمد کند، همانند آن است که سلیمان بن داود را در ساختن بیتالمقدس یاری کرده باشد و هر کس قبور شما را زیارت کند، پاداش هفتاد حج بهغیر از حجةالاسلام دارد.[93] دعوت أکید امام به زیارت قبور امامان و اولیاء الهی، مستلزم آن است که مرقدهای آنان به شیوهای باشد که افراد بتوانند آن را زیارت کنند؛ زیرا اگر مرقدهای آنان فاقد هر نوع حفاظت و بنا باشد، باد و باران و عوامل طبیعی آثار مرقدها را از بین برده و چیزی باقی نمیماند، تا مردم به زیارت آنها بشتابند؛[94] بر این اساس در تعمیر و بازسازی مرقدهای امامان و آبادسازی آنها باید کوشش شود.
همچنین روایاتی بر ثواب زیارت قبور ائمه(علیهم السلام) بهخصوص امام حسین(علیه السلام) دلالت دارند. به جهت اختصار یک نمونه بیان میشود: از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: چه ثوابى در انتظار زائر امام حسين(علیه السلام) است؟ فرمود: هر كس به سوى مزار او برود و او را زيارت كند و دو ركعت نماز نزد او بخواند، ثواب حجّ مبرور براى او مىنويسند. اگر در نزد او چهار ركعت نماز بخواند، ثواب حج و عمره براى اوست. پرسيدند: آيا همينگونه خواهد بود، براى هر كس كه هر امام واجبالاطاعه را زيارت كند؟ بنابراین مطابق روایات بناء بر قبور امری جایز است؛ در نتیجه سخنان قلمداران در نفی تعمیر قبور، باطل است.
نتیجه
قلمداران با استناد به حدیث پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مبنی بر نهی از زیارت قبور مدعی است که زیارت قبور توسط پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نهی شده است و آن را دلیل بر عدم مشروعیت زیارت قبور بهعنوان شعائر دینی میداند. بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که روایات، دلالت بر نهی مطلق ندارند و منع پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بنا به دلایلی به دوره کوتاهی از صدر اسلام اختصاص داشته است؛ همچنین در روایات فراوانی، معصومین بهصراحت، تشویق به زیارت قبور و تاکید بر آن کردهاند.
قلمداران معتقد است در هیچیک از آیات قرآن، به مسئلۀ زیارت قبور اشاره نشده و در دین اسلام و یا ادیان الهی، مسئلهای بهعنوان زیارت قبور تشریع نشده است؛ این ادعای او با آیاتی که حاکی از جواز زیارت قبور است، همخوانی ندارد.
قلمداران وصیت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مبنی بر نامعلوم نبودن قبرش را دلیلی بر نهی از زیارت قبور توسط آن حضرت میداند؛ در حالیکه مستندات تاریخی حاکی از آن است که این وصیت، بهدلیل مخالفت ایشان با زیارت قبور نبوده؛ بلکه آن حضرت میخواسته نارضایتی خود از برخی بزرگان صحابه را در جریان غصب خلافت و غصب فدک اعلام نماید؛ علاوه بر این، مطالعه و جستجو در سیره و روش حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در زیارت قبور، نشانگر مشروعیت این امر در نظر آن حضرت میباشد.
قلمداران با استناد به فراز «وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ» از آیه84 سوره توبه، دیدگاه شیعه ذیل آیه، مبنی بر جواز زیارت قبور را مردود میداند. این در حالی است که مفسران شیعه و اهلسنت، حکم جواز زیارت قبور را از این آیه برداشت کردهاند و معتقدند، این جمله بیانگر این است که ایستادن بر سر قبر غیرِ منافق، امری شایسته است.
قلمداران مخالف بناء بر قبور میباشد و معتقد است که هیچ آیه، روایت و یا گزارش تاریخیای مبنی بر جواز آن وجود ندارد و به نوعی آن را بدعت شیعیان قلمداد میکند. این در حالی است که آیات و روایات و سابقه تاریخیِ بناء بر قبور، حاکی از مشروعیت این امر و رواج آن در صدر اسلام و حتی قبل و بعد از آن است.
بنابراین مستندات قرآنی، روایی و تاریخی حاکی از این است زیارت قبور و بناء بر آن، بهعنوان یکی از شعائر دینی، امری مشروع و جایز میباشد و اشکالات قلمداران در مسئلۀ زیارت قبور و تعمیر آن، مردود و غیرقابلپذیرش است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.