بى نيازى 7 مطلب

رفع يك اشتباه‏؛ دنياى مطلوب و دنياى مذموم‏

دنيا و مواهب مادّی آن در دين اسلام مطلوب هستند يا مذموم؟

مواهب مادّى در حدّ ذات خود ابزارى هستند براى وصول به مقاصد ديگر، هرگاه از آنها براى فراهم آوردن زمينه هاى رشد معنوى و تعالى انسانى استفاده شود، مطلوب اند و اگر از آنها در راه خودكامگى و هوسرانى استفاده شود و يا اين مواهب به صورت هدف نهايى در آيد و انسان را از اهداف اصلّى آفرينشش بيگانه سازد، قطعاً نامطلوب است. بنابراين نبايد نكوهش از حرص و دنياپرستى، بهانه اى براى رها كردن فعاليّت هاى مثبت اقتصادى و رشد و شكوفايى صنعت و مانند آن شود و افراد تنبل و بيكاره خود را زير پوشش كناره گيرى از حرص و دنياپرستى قرار دهند و آن را توجيهى براى كاستى هاى خود بدانند.

تبیین معنا و پیامدهای حرص در روایات اسلامی

حرص در روایات اسلامی چه پيامدهايی دارد؟

واژه حرص و الفاظ مترادف و هم معناى آن در احاديث اسلامى، به طور وسيع مورد بحث واقع شده و آثار و پىامدهاى بسيار منفى براى آن ذكر گرديده است. آنچه از این احادیث به دست می آید این است که حرص پيامدهاى بسيار خطرناك و زيان بارى دارد، انسان را از خدا دور مى كند، شخصيّت او را در نظرها در هم مى شكند و آرامش را از او می گيرد. انسان به خاطر حرص، به گناهان بزرگ ديگرى آلوده مى شود، روز به روز از سعادت دورتر مى گردد و همچون بنده اى اسير و ذليل و گرفتار مى شود و در يك كلمه دين و دنياى او تباه مى گردد. 

اساس برهان «وجوب و امکان»

اساس برهان «وجوب و امکان» چه مي باشد؟

اساس برهان وجوب و امكان يا فقر و غنى بر اين مطلب است كه ما هنگامى كه به خود و ساير موجودات اين جهان نگاه مى كنيم آنها را سراپا نياز و حاجت مى بينيم؛ نياز و حاجتى به بيرون وجود خود. بديهى است نمى توان قبول كرد كه جهان هستى مجموعه اى از نياز و فقر باشد، يا به تعبير ديگر هر موجودى را در اين جهان وابسته مى بينيم. اين وابستگى نمى تواند تا بى نهايت پيش رود، از اين رو اين وابستگی، نياز و فقر عمومى جهان دليل بر وجود يك منبع عظيم غنا و بى نيازى است، و ما آن منبع را خدا (الله) مى ناميم.

منظور از «فقر و غني»

فقر و غني به چه معناست؟

«فقير» به گفته راغب در مفردات در اصل به معناى كسى است كه ستون فقراتش شكسته باشد؛ از آنجا كه افراد تهى دست همانند كسى هستند كه گرفتار شكستگى ستون فقرات شده، اين واژه بر آنها اطلاق شده است.
«غنّى» از مادّه «غنا» به معناى بى نيازى، و نقطه مقابل فقر است. ابن منظور در لسان العرب مى گويد: «غَناء» به معناى منفعت و«غِناء» به معناى آوازخوانى، و «غِنا» (بدون مد) به معناى بى نيازى است.
 

بيان ساده و فلسفي برهان «وجوب و امکان»

منظور از برهان «وجوب و امکان» چيست؟

ما خود را سراسر نياز مى بينيم، با مشاهده اين نياز با يك الهام درونى به اين نتيجه مى رسیم كه در اين جهان منبعى از غنا و بى نيازى وجود دارد كه همگان دست نياز به سوى او دراز مى كنند، و او همان كسى است كه خدايش مى ناميم. امّا در تعبيرات فلسفى و بحث هاى متكلّمين: وجود را بر دو قسم، تقسيم مى كنند؛ ممكن و واجب. واجب الوجود، وجودى است كه هستى اش از ذات خويش است، و مطلقاً نيازى در ذات پاك او نيست، در حالى كه ممكن در ذات خود چيزى ندارد، و نيازمند است.

جایگاه «شكر» در آیات و روایات

آیات و روایات اسلامی چه جایگاهی برای «شكر» قائل شده اند؟

خداوند «شکر» را مقرون به ذکر خود نموده و فرموده است: «فَاذْکُرُونِى اَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَاتَکْفُرُونِ». شکر موجب فراوانی نعمت می شود و خداوند خود را شاکر معرفی نموده و از بهشتیان نیز با صفت شکر یاد می کند. در روایت است که پیامبر(ص) از شب تا به صبح مشغول عبادت و گریه بود و می فرمود: «آیا نباید بنده شکرگزارى باشم!؟». ایشان بخاطر شکر الهی آن قدر نماز خواند که پاهایش ورم کرد و صورتش زرد شد.

معنای «مغنى» و «مقنى» بودن خداوند

معنى «مغنى» و «مقنى» بودن خداوند چیست؟

أَغْنى از ماده «غنى» به معنى بى نیازى است، و «أَقْنى» از ماده «قنیه» (بر وزن جزیه)، به معنى اموال و سرمایه هائى است که انسان ذخیره مى کند. به عبارت دیگر «أَغْنى» به معنى رفع نیازمندى هاى فعلى است و «أَقْنى» به معنى اعطاى مواهب ذخیره است و خداوند هم نیازمندى هاى مادی انسان را با لطف عمومی اش بر طرف ساخته و هم احتیاجات معنوی او را.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ: کانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً.

من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 177