آگاهی 38 مطلب

علم، سرچشمه زهد

چه نسبتی بين علم و زندگی زاهدانه وجود دارد؟

اگر آگاهى نسبت به ناپايدارى دنيا و جاودانگى آخرت و حقارت سرمايه هاى مادى در برابر عظمت پاداش الهى باشد، هرگز فريب زرق و برق جهان مادى، چشم انسان را خيره نكرده، و هرگز آرزوى ثروت قارونى نمى كند. امام صادق (ع) فرمود: از جمله سخنانى كه خداوند به موسى بن عمران (ع) فرمود، اين بود که: «إِنَّ عِبَادِيَ الصَّالِحِينَ زَهِدُوا فِيهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ بِي‏؛ بندگان صالح من به اندازه علم شان به من، زهد در دنيا را پيشه كرده اند». يعنى مقدار علم رابطه مستقيم با مقدار زهد دارد.

طرق درمان حرص

چگونه می توان رذیلت اخلاقی «حرص» را مداوا کرد؟

فيض كاشانى در «المحجّةُ البيضاء» مى گويد: داروى بيمارى حرص سه ركن دارد. «صبر» و «علم» و «عمل» و مجموع توصیه های مربوط به غلبه بر این ویژگی ناپسند اخلاقی پنج چيز مى شود: نخست: اقتصاد و ميانه روى در هزينه هاى زندگى. دوّم: هنگامى كه مال به اندازه كافى براى زيستن دارد، نگران آينده نباشد. سوّم: در فوايد قناعت و عزّت حاصل از آن و زيان هاى حرص و طمع و ذلّت ناشى از آنها بيانديشد. چهارم: در تاريخ گذشتگان مخصوصا گروهى از يهود حريص و دنياپرستان از اقوام ديگر بيانديشد. پنجم: در خطرات مال و ثروت بى حساب بينديشد و آفات دنيا و آخرت اين كار را در نظر بگيرد.

منظور از آیه «لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ؛ از کار خدا سؤال نمی شود» چیست؟

چرا ما نمی توانیم از هیچ کار خدا سؤال کنیم؟ آیا این ممنوعیّت خفقان و بی عدالتی نیست؟!

تمام افعال خدا حکیمانه بوده و سؤالات اعتراضی از او موضوعیت ندارد، زیرا فعل حكيمانه نزد عقلا مؤاخذه ندارد، اما اگر سؤالی از روى ايمان كامل به خدا صادر گردد و انگيزه سؤال آگاهى يافتن باشد، سؤال مشروعى است و اشكالى ندارد. چنين سؤالى از سوى نيكان نيز صادر شده و در قرآن نمونه هاى فراوانى از اين قسم ديده مى شود، مانند سؤال حضرت ابراهیم درباره چگونگی زنده شدن مردگان. این گونه سؤال ها در افعال خدا نه تنها جائز است، بلکه جهت دانش افزایی به آن سفارش شده است. پس در دین الهی جای هیچ خفقانی نیست.

حل مشکلات، فلسفه انتظار؟!

چرا فلسفه انتظار ما به مشکلاتمان گره خورده است؟ آیا اگر مشکلی نداشته باشیم نباید منتظر امام زمان باشیم؟!

انتظار عامل تخدیر کننده ای نیست که موجب انفعال شیعه در برابر مشکلات و حواله دادن شان به آینده ای نامعلوم شود. برعکس، شیعیان همواره با استمداد از آموزه های قرآنی که سرنوشت بشر را در دستانش معرفی می کند به اصلاح مشکلات خود پرداخته اند. بر همین اساس ظهور را فقط به معنای فرصتی برای رفع مشکلات شان نمی دانند و شمایل آن را زمانه ای برای به فعلیت رسیدن همه جنبه های انسانی و آسمانی وجود انسان به عنوان خلیفه الله در زمین ترسیم می کنند. جنبه هایی که حتی در پیشرفته ترین کشورها هم به منصه ظهور نرسیده است و زاییده عشق آدمی به آگاهى، زيبايى و نيكى است. ظرفیت های به فعلیت نرسیده جامعه بشری برای ایستادن در بالاترین نقطه کمال این حوزه های سه گانه خود دلیل این است که باید روزی حکومتی عادلانه بر جهان حاکم شود که آنها را برآورده سازد.

حکم تقلید فرزندان از والدین در انتخاب دین؟

آیا تقلید فرزندان از والدین خود در انتخاب دین صحیح است؟

دینداری امری درونی است و از آنجایی که هیچ کس نمی تواند در امور قلبی اشخاص تصرف کند، مجبور کردن اشخاص به انتخاب و معتقد شدن به هر باوری، امکان ناپذیر است. به همین خاطر مراجع تقلید در ابتدای هر رساله توضیح المسائل می گویند هر کسی باید با تحقیق و عقل و فطرت خود انتخاب کند. البته چون انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست. بنابراين ممکن است انسان تا سنينی كه هنوز به استقلال عقلی ورشد فكری نرسيده، در یقین خود به مسائل دينی از راهنمایی ها و آگاهی های دینی که والدين یا مربیانش به او می دهند، متأثر باشد و مراجع عظام نیز این نوع یقین را که از گفته دیگران به دست می آید در مسلمان بودن کافی می دانند.

رمضان؛ فرصتی برای تعليم و تربيت‏ در سایه سار قرآن و روزه

بهترین فرصت و بهترین کتاب برای تعليم و تربيت نفوس‏ چه زمان و چه کتابی است؟

ماه رمضان، ماه عبادت و خودسازى، ماه ترك معصيت و انجام اطاعت است. براى تحقّق اين مهم، هم تعليم لازم است و هم تربيت. «قرآن» انسان را تعليم مى ‏دهد و «روزه» انسان را تربيت مى ‏كند. تنها با اين دو است كه رسيدن به كمال ممكن مى‏ گردد. در حقيقت «قرآن» بدون فريضه «روزه» آموزش ناتمام و بدون پرورش است و رمضان و «روزه» بدون «قرآن» تربيت فاقد دانش و آگاهى است.

حضرت یوسف(ع) و پذیرفتن ولایت و منصب طاغوت!

با اینکه خداوند از پذیرش ولایت طاغوت نهی فرموده، چرا حضرت یوسف(ع) تحت ولایت طاغوت زمانش در آمده و یکى از کارگزاران او بود؟! و حتی درباره عزیز مصر از کلمه «ربّ» - «انَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْواىَ» - استفاده نموده است؟!

رسیدگی به اوضاع اقتصادی محرومین و رفع ستم هایی که به آنها شده آن قدر مسئولیت و مأموریت مهمی است که یوسف(ع) به خاطر انجام آن حاضر به همکاری با چنان حکومتی شد تا - چنانکه در روایات ما نیز آمده - شخص صالح در دستگاه حکومت جور پناهگاهی برای محرومان گردد.
همچنین بسیاری از مفسران استفاده از واژه «رب» را برای عزیز مصر بی اشکال می دانند؛ چون این واژه - همان طور که مثال های زیادی در خود سوره یوسف دارد - فقط برای خداوند به کار نمی رود.

ملاک انتخاب مرجع تقلید؟

ملاک انتخاب مرجع تقلید چیست؟

طبق آیات و روایات و بر اساس سیره عقلا برای یافتن وظیفه شرعی اگر مجتهد نباشیم باید به افراد آگاه رجوع کنیم.
برای صحیح بودنِ تقلید، باید از مرجعی تقلید کرد که دارای شرایط زیر باشد: مرد، بالغ، عاقل، شيعۀ دوازده امامى، حلال‌ زاده، عادل و زنده باشد.
همچنین عقل و عقلا حکم می کنند مرجع تقلید باید «اعلم» باشد؛ یعنی در فهمیدن حكم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد.

لزوم تحقیق در اصول دین و عدم جواز تقلید در آن

اصول دین چگونه باید درک شوند؟ آیا تقلید در آنها جائز است؟

اولا: هر عقیده و دعوتی خود را حق معرفی می کند و هر آدمی باید برای دفع ضرر محتمل، با «تحقیق»، تشخیص دهد کدام عقیده منطبق بر حقیقت است.
ثانیا: تقلید در اصول دین منجر به دور و تسلسل می شود؛ زیرا اعتماد بر منابع دینی، انبیاء، اولیاء و علمای دین، خود فرع بر پذیرش حجّیّت آن منابع و سخن آن اشخاص است که با عقل ثابت می شود.
ثالثا: تقلید در «اصول دین» با منطق قرآن جایز نیست؛ چرا که در این صورت بشر با تقلید از پدران خود و تبعیّت از حدس و گمان از هدایت باز می مانند.
رابعا: تقليد از ديگرى احتياج به دليل دارد و اين دليل منحصر به «فروع دين» است؛ ولى «اصول دين» امور فطرى محدودى است كه هركس به فراخور عقل خويش مى تواند دليلى براى آن داشته باشد.

جمع بین وقوع بلاهای طبیعی و مسئله عدل الهی؟!

آیا آفرینش بلاهای طبیعی با عدل الهی در تضاد نیست؟!

شرور امور عدمی هستند و آنچه در ظاهر بلا می پنداریم در جای خود خیر است. مثلًا سمومى كه حيوانات سم دار دارند شرّ نيست؛ چون از يك سو وسيله دفاعى آن حيوان در مقابل خطرات مختلف است و از سوى ديگر، با اين سموم، بسيارى از داروهاى حياتبخش ساخته مى شود. باران زیاد نیز باعث پر شدن سفره های زیرزمینی می گردد اما بخاطر ساخت و سازهای غیر اصولی انسان، یا مدیریت نکردن مسیر باران، ممکن است منجر به سیل مرگباری گردد که خانه های فراوانی را تخریب کرده و عده ای را به سوی مرگ بکشاند.
از طرفی حوادث طبیعی از اسباب و مسببات پیروی می کنند. اگر انسان خود را در معرض این امور قرار دهد و اتفاقی برای او بیفتد نباید نظام آفرینش را مقصر بداند. بلاهاي طبيعي با منشاء ساده؛ حوادثي کما بیش قابل پيش بيني هستند و اقدامات پيش گيرانه مناسب و مدیریت حادثه را می طلبند. در مورد زلزله که قابل پیش بینی نیست نیز راه چاره ای که در همه زمان ها مطرح بوده است، ساختن خانه هایی با استحکام بالاتر می باشد.
خداوند برای پیشگری از حوادث طبیعی و آسیب ندیدن بشر، ابزار فراوانی در اختیار او قرار داده است. یکی از این ابزارها عقل است و انسان با مطالعه درباره عواملی که منجر به حادثه می گردد به خوبی می تواند از آنها پیشگیری کند. نه اینکه به قضا و قدر الهی شکایت کند و به عدل خدا شک کند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَينِ عليه السّلام

هر ناليدن و گريه اى مکروه است ، مگر ناله و گريه بر حسين عليه السّلام .

بحارالانوار، ج 45، ص 313