مشروعیت «بنای بر قبور» در قرآن و سیره مسلمانان
مرتضی ابراهیمپور
مقدمه
از جمله موضوعات و مسائل اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، ساخت بنا، بارگاه و گنبد بر روی قبور انبیا(علیهم السلام)، اولیا و صحابه است. وهابیت به تبعیت از محمد بن عبدالوهاب، هرگونه بنای بر قبور را بدعت و حرام دانسته و فتوا به تخریب بنا و گنبد بر روی قبور را، صادر کرده اند. این در حالی است که بر اساس آیات متعدد قرآن کریم (به عنوان اولین منبع شریعت اسلامی)، و به گواه تاریخ و سیره مسلمانان، ساخت و بنای گنبد و بارگاه بر روی قبور پیامبران و اولیاء الهی، امری نیکو و شایسته است و در طول تاریخ اسلام، این مسئله مورد اهتمام تمام بزرگان اسلام در تمام فرق اسلامی بوده است؛ از این جهت و بر خلاف گفتمان وهابیت که ساخت و بنای بر قبور را حرام و بدعت دانسته اند، هیچگونه حرمتی بر آن مترتب نبوده و در اصل، رسیدگی و ساخت بنای بر قبور پیامبران و اولیاء الهی، به منظور تکریم و زنده نگاه داشتن شعائر الهی میباشد که این امر، برگرفته شده از آموزه های قرآن کریم و سیره بزرگان اسلام است؛ بر این اساس، بنای هرگونه گنبد و بارگاه بر قبور انبیا و اولیا، امری ممدوح و مورد تأکید قرآن و سیره مسلمانان میباشد؛ از اینرو، در مقاله پیشرو، به دنبال بررسی مشروعیت بنای بر قبور از دیدگاه قرآن و سیره مسلمانان میباشیم.
قرآن و بنای بر قبور
در این بحث، به آیاتی که برای اثبات جواز بنای بر قبور به آن استناد شده است، اشاره میکنیم.
1. ماجرای اصحاب کهف
خداوند در ماجرای اصحاب کهف میفرماید: «فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجداً»؛[1] در سورۀ کهف، بعد از اینکه قصۀ اصحاب کهف را بیان میکند، چنین میفرماید: مردم درباره این گروه به دو دسته تقسیم شدند؛ عدهای بر آن بودند که بر آن غار، بنیانی ساخته شود و عدهای دیگر که از مؤمنان بودند، چنین اظهار داشتند که بر روی قبر آنها، مسجدی را بنا کنیم. قرآن این دو پیشنهاد را نقل مىكند و آنها را مورد اعتراض قرار نمىدهد که در واقع میتوان گفت، این دلالت بر تأیید چنین کاری دارد؛ زیرا اگر ساخت بنا بر قبور ایراد داشت و برخلاف حکم الهی بود، آن را رد میکرد.
مفسرین اهلسنت هم بیان کرده اند: آن گروهی که گفتند بر روی قبرشان مسجد بسازیم، مؤمن و موحد بودند؛ چنانچه قبلاً بیان شده است.
فخر رازی در تفسیر این آیه مینویسد: «ان بعضهم قال: الاولی ان یسد باب الکهف لئلا یدخل علیهم احد و لا یقف علی احوالهم انسان و قال آخرون: بل الاولی ان یبنی علی باب الکهف مسجد و هذا القول یدل علی ان اولئک الاقوام کانوا عارفین بالله، معترفین بالعباده و الصلاه و القول الرابع: ان الکفار قالوا: انهم کانوا علی دیننا، فنتخذ علیهم بنیانا و المسلون قالوا: کانوا علی دیننا، فنتخذ علیهم مسجدا… «قال الذین غلبوا علی امرهم» قیل: المراد به الملک المسلم و قیل: اولیاء اصحاب الکهف و قیل: روساء البلدو «لنتخذن علیهم مسجدا» نعبد الله فیه و نستبقی آثار اصحاب الکهف بسبب ذلک المسجد»؛[2] (بر اساس اقوال موجود در تفسیر آیه کریمه، مردم دیار و سرزمینی که ماجرای اصحاب کهف در میان آنها به وقوع پیوسته بود، پس از اطلاع و آگاهی از سرنوشت اصحاب کهف، دو دسته شدند. گروهی معتقد بودند، برای جلوگیری از انتشار ماجرای اصحاب کهف و بیاطلاعی مردم، باید درِ ورودیِ غار را با دیوار بست؛ اما گروه دیگر بر این باور بودند که باید بر روی قبور اصحاب کهف، مسجدی ساخته شود و چون سلطان آن دیار، مسلمان و خداپرست بود، نظر گروه دوم را پذیرفت و بر روی قبور اصحاب کهف، مسجدی ساخته شد).
بیضاوی یکی از مفسرین اهل سنت در تفسیر آیۀ مبارکه مینویسد: «ثم قالت الفتیه للملک: نستودعک الله ونعیذک به من شر الجن والإنس، ثم رجعوا إلی مضاجعهم، فماتوا، فدفنهم الملک فی الکهف و نبی علیهم مسجدا»؛[3] (اصحاب کهف پس از ملاقات با پادشاه، به غار برگشتند و در همانجا از دنیا رفتند. پادشاه نیز آنان را در همان غار دفن کرد و بر روی قبور آنان مسجدی ساخت).
زمخشری در کشاف و نسفی در مدارک التنزیل و اسماعیل حقی در روح البیان میگویند: ««لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَسْجِداً» ای لنبنینّ علی باب کهفهم مسجداً یصلی فیه المسلمون و یتبرکون بمکانهم»؛[4] (مسلمانان گفتند: بر در آن غار، مسجدی میسازیم تا در آن نماز خوانده و به مکان آنها تبرک جویند). در کلام آنان، جواز تبرک به قبور اصحاب کهف کامل روشن است و این غیر از تبرک شیعه به قبور انبیا و اوصیا و ائمه و بزرگان دین، چیز دیگری نمیباشد».
بغوی در تفسیر خود از ابن عباس چنین روایت میکند: «این دو گروه با هم تنازع نمودند و سرانجام مسلمانان، غالب شدند و مقرر گردید تا بر قبور اصحاب کهف، مسجد بنا کنند.[5] شکی نیست که شأن و مقام انبیا و ائمه، بالاتر از اصحاب کهف میباشد و هنگامی که بنای مسجد و اقامۀ نماز در کنار قبور آنان جایز باشد، به طریقاولی برای انبیا و ائمه نیز، جایز است».
لذا علمای اهلسنت بیان کردند که بنای قبور، کنار قبور صالحین، برای تبرک جایز است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی و دیگران به این نکته اشاره کرده اند.[6] همچنین نووی مینویسد: «تعمیر قبور پیامبران و علما و صالحین برای زیارت و تبرک، جایز است».[7]
2. تعظیم شعائر
خداوند متعال در قرآن کریم امر به تعظیم شعائر الهی کرده و آن را دلیل تقوای قلوب میداند؛ آنجا که میفرماید: «وَمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَاللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛[8] (و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد، این از صفت دلهای باتقواست).
شعائر، جمع شعیره، به معنای دلیل و علامت است. شعائرالله، یعنی اموری که دلیل و علامت و نشانه به سوی خداست و هر کسی که میخواهد به خدا برسد، با آن دلیل و نشانه میتواند به خدا برسد؛ یا اینکه مراد از شعائرالله، شعائر دین خداست؛ یعنی هر کس که میخواهد به حقیقت دین خدا رهنمون شود، برخی از امور، راهنمای اویند که باید آنها را تعظیم کرد.
در قرآن کریم، صفا و مروه از شعائر الهی شمرده شده است؛ آنجا که میفرماید: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِاللَّهِ»؛[9] (همانا صفا و مروه از شعائر دین خداست)؛ همچنین، شتری که برای نحر به منا برده میشود؛ چراکه خدواند میفرماید: «وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِاللَّهِ»؛[10] (و نحر شتران فربه را برای شما از شعائر دین خدا مقرر گرداندیم)؛ همچنین مزدلفه، مشعر نامیده شده، به آن دلیل که از علامتها و نشانههای دین خداست. تمام مناسک حج، شعائر نامیده شده است؛ به آن دلیل که نشانههایی به سوی توحید و دین حنیف است؛ پس اگر این امور، شعائر دین خدایند و مردم را متذکر به توحید و دین میکنند، شکی نیست که وجود انبیا و اولیا نیز، از بزرگترین و بارزترین نشانههای دین خداوند است؛ به این سبب که معصوم بوده و سیره و اقوال آنان، مطابق با حق و حقیقت است و میتوانند بشر را به سوی حق، حقیقت و توحید رهنمون سازند؛ حال اگر وجود پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، اوصیا و اولیاء الهی چنین خاصیتی دارند، حفظ و صیانت آثار آنان و حفظ قبور و بنای بر آن نیز، در راستای همین اهداف است؛ بنابراین، ساختن بنا بر مقبرۀ شـریف پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام)، از شعائر الهی است و هدف از این کار، بزرگداشت دین و رسالت است و این عنصـر در زمان حیات آن بزرگواران و بعد از وفاتشان، وجود داشـته و حتی درباره صلحا و اولیـاء الهی، چنیـن بـوده اسـت؛ از اینرو، حکم تعظیمی که از اطلاق آیه متبادر است، تنهـا به شـخص نـبی اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و به زمان حیات آن حضرت محدود نمیشود؛ اگرچه ایشان، از بارزترین مصادیق آن هستند.
خلاصه آنکه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اولیای خدا، جزء شعائرالله هستند و قبور آنها هم از شعائرالله است و باید تعظیم شود. حکم کراهت بنای بر قبور، بر فرض آنکه درباره قبور عادی ثابت باشد، درباره اینگونه قبور، فعلیت ندارد و در این موارد، عنوان ثانوی «تعظیم شعائر» بر آن منطبق است و تعظیم شعائر، امری پسندیده و ضروری است.
3. مودت ذویالقربی
قرآن کریم به صراحت، امر به مودت و محبت اقربای پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) فرموده؛ آنجا که میفرماید: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»؛[11] (بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید).
واضح است که بنای بر قبور اقربای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، از مصادیق اظهار مودت و محبت اهلبیت(علیهم السلام) است؛ زیرا مودت و محبت، بروز و ظهور دارد و مورد آن، تنها محبت قلبی و اطاعت نیست؛ بلکه شامل مصادیق آن میشود؛ تا حدی که مشمول نهی صریح از آن مورد نشده باشد؛ پس شکی در این نیست که ایجاد مقبره و تعمیر آن، از جمله مصادیق عرفی ابراز محبت است. این روشی بوده که بین جوامع بشری شـایع بوده و برای ابراز وفاداری و محبت مؤسسان و رهبران فرهنگها و انقلابها، بر روی قبور آنان ضـریح ایجاد میکردند و از آن محافظت و نگهبانی نموده و در کنار آن، مراسم بزرگ برپا مینمودند. بـا بررسـی این آیـات سهگانه، روشن شـد که مسئلۀ بنا و ساختن مقبره، مورد پـذیرش قرآن است و چیزی از آیات و شواهد قرآنی، آن را نقض نمیکند؛ با این ملاحظه که این آیات سهگانه، قبور اولیا و بزرگانی را دربر میگیرد که از نمادهای دین و نشانههای رسالت به شمار میروند و شامل سایر مردم نمیشود.
سیرۀ مسلمانان و بنای بر قبور
با مراجعه به تاریخ و مطالعه در این موضوع، به راحتی درمییابیم که مسلمانان در طول تاریخ اسلام، از زمان صحابه تاکنون، ساختن گنبد و بارگاه و بنای بر قبور را جایز میدانستند و بر روی قبور صحابه ، تابعین، ائمه(علیهم السلام) و بزرگان اسلام، قبه و بارگاه میساختند و به طور کلی، سیرۀ عملی مسلمانان از ابتدا تا به امروز، برخلاف روایاتی است که وهابیها مطرح میکنند؛ در واقع، هیچگاه بنای بر قبور به عنوان یک منکر در بین مسلمانان مطرح نبوده است و تنها وهابیان بودند که در عمل و گفتار، با این کار مخالفت کردهاند. برای آگاهی از این سیره، به نمونههایی از گنبد و بارگاه ساختهشده بر قبور اشاره میکنیم.
1. قبور حضرت داوود، ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف(علیهم السلام)
هنگامی که مسلمانان در زمان خلیفۀ دوم، بیتالمقدس را فتح کردند، قبور انبیای گذشته، مانندِ قبر ابراهیم(علیه السلام) در شهر الخلیل و قبر اسحاق، یعقوب، داوود و قبر یوسف(علیهم السلام) و قبر سایر انبیا و اولیا در آن سرزمین، دارای بنا و بارگاههای عظیم و باشکوهی بوده است. اگر بنای بر قبر حرام بود، این بناها به دست مسلمانان تخریب میشد؛ درحالیکه مسلمانان، نهتنها آنها را خراب نکردند، بلکه بعد از استقرار در آن سرزمینها، خودشان این بناها را تعمیر و تجدید کردند. مسلمانان هنگام فتح سرزمینهای کفر، بتکدهها و آتشکدهها را خراب میکردند؛ اما در بیتالمقدس، با آنکه در اوج قدرت بودند و مانعی برای تخریب قبور وجود نداشت، این کار را نکردند.
ابن تیمیه، خود به این موضوع اعتراف کرده و در کتاب صراط مستقیم بدان تصریح میکند: «إن البناء الذی على قبر ابراهیم الخلیل(علیه السلام) كان موجودا فی زمن الفتوح وزمن الصحابة إلا أنه قال: كان باب ذلك البناء مسدودا إلى سنة الأربعمائة»؛[12] (بنایی که بر قبر ابراهیم خلیل(علیه السلام) قرار داشته، در زمان فتح بیتالمقدس موجود بوده است؛ ولی دربِ آن بنا تا سال چهارصد، بسته بود). ابن تیمیه خودش اعتراف دارد که این بنا از قبل بوده و در زمان صحابه و بعد از آن تا سال چهارصد هم موجود بوده است.
2. بارگاه پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم)
تمام مورخان و محدثان شیعه و سنی قائلاند که پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در منزل خودش دفن شد و بعد از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نیز، ابوبکر و عمر را در همانجا دفن کردند. سؤال این است که اگر این عمل، حرام بوده و پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از آن نهی کرده است، چرا آن دو نفر را در زیر سقف و داخل بنا دفن کردند؛ بنابراین، همین کار نشان میدهد که قرار دادن قبر در داخل بنا، نزد آنان حرام نبوده است.
3. بارگاه ابراهیم فرزند پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
سعید بن محمد بن جبیر میگوید: «روی ابن زباله عن سعید بن محمد بن جبیر أنه رأی قبر ابراهیم عند الزوراء. قال عبدالعزیز بن محمد: و هی الدار التی صارت لمحمد بن زید بن علی»؛[13] (قبر ابراهیم، فرزند رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، در زوراء قرار دارد و من نیز آن را از نزدیک دیدهام. عبدالعزیز بن محمد، در معرفی زوراء میگوید: زوراء همان خانهای است که بعدها، مِلکِ محمد بن زید بن علی شد).
بر اساس این مطلب، قبر ابراهیم فرزند پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، در داخل خانه قرار داشته است و اگر وجود بنا و ساختمان بر روی قبر حرام بود، صحابه و مسلمانان صدر اسلام، این خانه را تخریب میکردند.
ابن خلکان شافعی در شرح حال ظهیرالدین روذراوی مینویسد: «توفی فی النصف من جمادی الآخره سنه ثمان و ثمانین و أربعمائه و دفن بالبقیع عند القبه التی فیها قبر ابراهیم(علیه السلام) ابن رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)»؛[14] (روذراوی در نیمۀ جمادیالآخر سال ۴۸۸ق، در مدینۀ منوره از دنیا رفت و در قبرستان بقیع، نزدیک قبه و بارگاه قبر ابراهیم، فرزند پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) به خاک سپرده شد).
ابن بطوطه متوفای ۷۷۹ هجری قمری نیز، در سفرنامه خود در معرفی مشاهد مشرفۀ مدینۀ منوره مینویسد: «و أمامه قبر السلاله الطاهره المقدسه النبویه الکریم ابراهیم بن رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) و علیه قبه بیضاء»؛[15] (قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) در مقابل قبر مالک بن انس قرار دارد و بر روی قبر ابراهیم نیز، قبه و گنبد سفیدرنگی است).
این دو مطلب نشان میدهد، قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) در قرنهای پنجم و هشتم، دارای گنبد و بارگاه بوده است.
4. بارگاه امحبیبه
ابن شبه نقل میکند که یزید بن سائب به نقل از پدربزرگش میگوید: «عن یزید بن سائب قال: أخبرنی جدی قال: لما حفر عقیل بن أبی طالب فی داره بئرا وقع علی حجر منقوش مکتوب فیه: قبر أمحبیبه بنت صخر بن حرب، فدفن عقیل البئر و بنی علیه بیتا. قال یزید بن سائب: فدخلت ذلک البیت، فرأیت فیه ذلک القبر»؛[16] (هنگامی که عقیل بن ابیطالب، مشغول کندن چاهی در منزلش بود، ناگهان با سنگی مواجه شد که بر روی آن نوشته شده بود: قبر امحبیبه بنت صخر بن حرب. عقیل پس از مواجهشدن با این سنگ، چاه را پر کرد و بر روی قبر امحبیبه ساختمانی ساخت. یزید بن سائب میگوید: قبر امحبیبه و ساختمان ساختهشده توسط عقیل بر روی قبر امحبیبه را از نزدیک مشاهده کردم).
5. بارگاه حمزه بن عبدالمطلب
سمهودی در توصیف مزار حمزه بن عبدالمطلب میگوید: «ان علی مزاره _ أی مزار حمزة بن عبدالمطلب _ قبة عالیة حسنة متقنة و بابه مصفح کله بالحدید بنته ام الخلیفة العباس الناصر لدین الله (سنة 622‑575) ابی العباس احمد بن المستضیئ»؛[17] (بر مزار او قبه ای عالی، زیبا و محکم است. درب آن آهنی است که در ایام خلافت خلیفۀ عباسی ناصر دین الله ابوالعباس احمد بن مستضئ، در سال 622‑575ق ساخته شده است).
ابن شبه نمیری (262‑173ق) درباره قبور حضرت حمزه(علیه السلام) و مصعب بن عمیر و عبدالله بن جحش مینویسد: «و الغالب عندنا أن مصعب بن عمیر و عبدالله بن جحش دفنا تحت المسجد الذی بنی علی قبر حمزه»؛[18] (برخی معتقدند، مصعب بن عمیر و عبدالله بن جحش، به همراه حضرت حمزه در یک قبر مدفون هستند؛ اما قول صحیح این است که این دو نفر، پایین مسجدی که بر روی قبر حضرت حمزه ساخته شده است، دفن شدهاند و حمزه، به تنهایی در یک قبر مدفون است).
این سند تاریخی نشان میدهد که بر روی قبر حضرت حمزه(علیه السلام) در قرن سوم، مسجدی قرار داشته است.
6. گنبد و بارگاه عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه بقیع(علیهم السلام)
ابن خلکان شافعی در شرح حال امام سجاد(علیه السلام) مینویسد: «و دفن فی البقیع فی قبر عمه الحسن بن علی (رضی) فی القبه التی فیها قبر العباس (رضی)»؛[19] (امام سجاد(علیه السلام) در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع در کنار قبر عمویش، امام حسن مجتبی(علیه السلام) و در زیر گنبد و بارگاه عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، به خاک سپرده شد).
ابن خلکان و صفدی در شرح حال امام باقر(علیه السلام) نیز مینویسند: «و توفی فی شهر ربیع الآخر سنه ثلاث عشره و مائه و قیل: فی الثالث و العشرین من صفر سنه أربع عشره و قیل: سبع عشره و قیل: ثمان عشره بالحمیمه و نقل إلی المدینه و دفن بالبقیع فی القبر الذی فیه أبوه وعم أبیه الحسن بن علی رضی الله عنهم فی القبه التی فیها قبر العباس (رضی)»؛[20] (امام باقر(علیه السلام) در «حمیمه» از دنیا رفت. بدن مطهر آن حضرت به مدینه منتقل شد و در قبرستان بقیع در کنار قبر پدر بزرگوارشان، حضرت سجاد و امام حسن مجتبی(علیهما السلام) در زیر گنبد و بارگاه عباس، عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) به خاک سپرده شد).
این مطلب نشان میدهد که قبر عباس، عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و امام حسن مجتبی(علیه السلام)، قبل از رحلت امام سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ق، دارای گنبد و بارگاه بوده است.
ابن اثیر جزری نیز در حوادث سال ۴۹۵ق مینویسد: «وفیها توفی الأمیر منظور بن عماره الحسینی أمیر المدینه علی ساکنها السلام و قامولده مقامه وهو من ولد المهنا و قد کان قتل المعار الذی أنفذه مجد الملک البلاسانی لعماره القبه التی علی قبر الحسن بن علی و العباس و کان من اهل قم، فلما قتل البلاسانی قتله منظور بعد أن امنه»؛[21] (در سال ۴۹۵ق، امیر منظور بن عماره حسینی (امیر و حاکم مدینه) از دنیا رفت و فرزندش به جای او امیر مدینه شد. فرزند امیر منظور، همان کسی است که معماری را که مجدالملک بلاسانی برای بازسازی گنبد و بارگاه عباس عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرستاده بود، به قتل رساند).
این سند تاریخی نیز نشان میدهد، قبر امام حسن مجتبی(علیه السلام) و عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، در حدود سالهای ۴۹۵ق، دارای گنبد و بارگاه بوده است.
ابن بطوطه متوفای ۷۷۹ق نیز، در سفرنامه خود در معرفی قبر و بارگاه عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و امام حسن مجبتی(علیه السلام) مینویسد: «و یلیها روضه فیها قبر العباس بن عبدالمطلب عم رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) و قبر الحسن بن علی بن أبیطالب(علیه السلام) و هی قبه ذاهبه فی الهواء بدیعه الإحکام عن یمین الخارج من باب البقیع»؛[22] (پشت سر قبور همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و در سمت راست کسانیکه از بابالبقیع خارج میشوند، گنبد و بارگاهی قرار دارد که قبر عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و امام حسن مجتبی(علیه السلام) در آن قرار دارد. این گنبد و بارگاه، از مابقی گنبدها بلندتر است و از نظر ساخت نیز، از مابقی گنبدها بهتر و محکمتر ساخته شده است).
ابن ابیشیبه نیز، در مورد روایت ساخت بنای بر قبر ابن عباس، چنین نقل میكند: «عِمْرَانَ بن أبیعَطَاءٍ گوید: هنگام وفات ابن عباس، من شاهد بودم كه ابن حنفیه كه متولی دفن او بود، سه روز بر قبر او بنایی ساخت».[23]
7. گنبد و بارگاه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام)
حسن بن محمد دیلمی پس از نقل ماجرای آمدن هارونالرشید به نجف اشرف و زیارتکردن قبر حضرت علی(علیه السلام) مینویسد:
«قال الدیلمی الحسن بن ابی الحسن محمد فی ارشاد القلوب بعد ما ذکر مجیء هارون إلی القبر: و امر ان تبنی علیه قبه بأربعه أبواب؛ و قال أحمد بن علی بن الحسین الحسنی فی کتاب عمده الطالب بعد ما ذکر زیاره الرشید للقبر الشریف: ثم إن هارون أمر، فبنی علیه قبه و أخذ الناس فی زیارته و الدفن لموتاهم حوله؛ و قال السید عبدالکریم بن أحمد بن طاوس الحسنی فی کتابه فرحه الغری: ذکر ابن طحال أن الرشید بنی علیه بنیانا بآجر أبیض أصغر من هذا الضریح الیوم من کل جانب بذراع … و أمر الرشید أن یبنی علیه قبه ، فبنیت من طین أحمر و علی رأسها جره خضراء و هی فی الخزانه الیوم»؛[24]
(هارونالرشید دستور داد تا بر روی قبر حضرت علی(علیه السلام) گنبد و بارگاهی با چهار در ورودی ساخته شود. احمد بن علی بن حسین حسنی در کتاب عمدالطالب، پس از نقل ماجرای زیارت قبر حضرت علی(علیه السلام) توسط هارونالرشید، مینویسد: هارونالرشید دستور داد تا بر روی قبر حضرت علی(علیه السلام) گنبد و بارگاهی ساخته شود. پس از ساختهشدن گنبد و بارگاه، مردم به زیارت قبر شریف آن حضرت میآمدند و مردگان را نیز در اطراف قبر آن حضرت، دفن میکردند. سید بن طاووس نیز، تعمیر قبر و ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبر حضرت علی(علیه السلام) توسط هارونالرشید را، به نقل از ابن طحال اینگونه بیان میکند: به دستور هارونالرشید، قبر حضرت علی(علیه السلام) با آجرهای کوچک و سفید رنگ تعمیر شد و بر روی قبر آن حضرت، گنبد و بارگاهی از گل سرخرنگ ساخته شد).
با توجه به مرگ هارونالرشید در سال ۱۹۳ق، مشخص میشود که ساخت گنبد و بارگاه بر روی قبر حضرت علی(علیه السلام) در قرن دوم هجری، اتاق افتاده است.
حسین بن حجاج، شاعر مشهور (متوفی391) قرن سوم و چهارم، قصیده ای در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) دارد و درخصوصِ قبر و بارگاه آن حضرت، چنین سروده است:
یا صاحب القبة البیضا علی النجف من زار قبرک و استشفی لدیک شفی[25]
ای صاحب گنبد سفید در نجف، هر کس قبر تو را زیارت کند و نزد آن شفا طلبد، شفا مییابد.
8. گنبد و بارگاه حسن بن حسن بن علی(علیهم السلام)
بخارى در صحیح خود، در ذیل باب كراهت اتخاذ مساجد بر قبور نقل می کند: بعد از وفات حسن بن حسن بن على(علیهم السلام)، همسر او تا یک سال قبّه اى بر قبر او زد.[26]
9. گنبد و بارگاه امام کاظم و امام جواد(علیهما السلام)
ابن خلکان شافعی به نقل از خطیب بغدادی مینویسد: «و قال الخطیب: توفی فی الحبس و دفن فی مقابر الشونیزیین، خارج القبه و قبره هناک مشهور یزارو علیه مشهد عظیم، فیه قنادیل الذهب و الفضه و أنواع الآلات و الفرض ما لایحد»؛[27] (امام کاظم(علیه السلام) در زندان هارونالرشید از دنیا رفت و در مقابر شونیزیین (خارج گنبد)، به خاک سپرده شد. قبر امام کاظم(علیه السلام) مشهور و معروف است و مردم به زیارت قبر آن حضرت میروند).
از این عبارت معلوم میشود، اولاً مقبرههایی بوده که قبه داشته و حضرت، خارج از آن دفن شده است. امام کاظم(علیه السلام) در سال 183ق به شهادت رسید که قرن دوم است؛ بنابراین در قرن دوم، مقابر، قبه ها و بناهایی بر قبور، وجود داشته است.
ذهبی نیز در شرح حال امام کاظم(علیه السلام) مینویسد: «قلت: له مشهد عظیم مشهور ببغداد دفن معه فیه حفیده الجواد و لوالده علی بن موسی مشهد عظیم بطوس»؛[28] (امام موسی کاظم(علیه السلام) دارای مشهد و بارگاه مشهور و بزرگی در بغداد است که نوۀ ایشان، امام جواد(علیه السلام) نیز در همان بارگاه مدفون است. پسر بزرگوار امام کاظم(علیه السلام)، حضرت رضا(علیه السلام) نیز در طوس، بارگاه بزرگ و باعظمتی دارد).
10. گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام)
درباره حضرت علی بن موسیالرضا(علیهما السلام) نقل شده است که در قبۀ هارون دفن گردیدند و در این باره، در تاریخ چنین نقل شده است: «أن الامام علی بن موس الرضا دفن فی القبة التی دفن فیها هارون الرشید بطوس فی دار حمید بن قحطبة الطائی»؛[29] (همانا امام رضا(علیه السلام) در قبه ای دفن شدند که هارونالرشید در آن دفن شده بود و در طوس در منزل حمید بن قحطبه طایی، قرار داشت).
علامه مجلسی، درباره محل شهادت و دفن امام رضا(علیه السلام) مینویسد: «و مشهده بطوس و خراسان فی القبه التی فیها هارون إلی جانبه مما یلی القبله و هی دار حمید بن قحطبه الطائی فی قریه یقال لها سناباذ من رستاق نوقان»؛[30] (امام رضا(علیه السلام) در روستای سناباذ از توابع طوس در خراسان به شهادت رسید و در منزل حمید بن قحطبه در کنار هارونالرشید، زیر گنبد و بارگاهی که هارونالرشید در آن دفن شده بود، به خاک سپرده شد).
شیخ صدوق و ابن شهرآشوب مازندرانی نیز، به نقل از اباصلت هروی، پیشگویی امام رضا(علیه السلام) درباره محل دفنش را اینگونه نقل میکنند: «ثم دخل دار حمید بن قحطبه الطئی و دخل القبه التی فیها قبر هارونالرشید، ثم خط بیده إلی جانبه ، ثم قال: هذه تربتی و فیها أدفن و سیجعل الله هذا المکان مختلف شیعتی»؛[31] (امام رضا(علیه السلام) پس از ورود به منزل حمید بن قحطبه، داخل قبه و بارگاه هارونالرشید شد و سپس با انگشتان مبارکشان در کنار قبر هارون خطی کشید و فرمود: اینجا محل دفن من است و خداوند این مکان را محل رفت و آمد شیعیان قرار خواهد داد).
11. گنبد و بارگاه سلمان فارسی(رضی الله عنه)
خطیب بغدادی شافعی (متوفای ۴۶۳ق) مینویسد: «و قبره الان ظاهر معروف بقرب ایوان کسری، علیه بناء و هناک خادم مقیم لحفظ الموضع و عمارته و النظر فی أمر مصابحه و قد رأیت الموضع و زرته غیره مره»؛[32] (قبر سلمان فارسی هماکنون در نزدیکی ایوان کسری مشخص و معروف است. روی قبر سلمان فارسی بنایی ساخته شده است. یک نفر خدمتگزاری و امور مربوط به حفظ، آبادانی و رتقوفتق امور مقبرۀ سلمان فارسی را به عهده گرفته و به صورت دائمی در همان مکان ساکن شده است. بارگاه و مقبرۀ سلمان فارسی را از نزدیک دیدهام و بارها قبر این صحابی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) را زیارت نمودهام).
12. گنبد و بارگاه طلحه
ابن بطوطه (متوفای ۷۷۹ق) در سفرنامه خود در معرفی قبر و بارگاه طلحه مینویسد: «و من المشاهد المبارکه بالبصره مشهد طلحه بن عبیدالله و هو بداخل المدینه و علیه قبه و جامع و زاویه فیها الطعام للوارد و الصادر و اهل البصره یعظمونه تعظیما شدیداً»؛[33] (یکی از مشاهد مبارکه در بصره، مشهد و بارگاه طلحه بن عبیدالله است. قبر و بارگاه طلحه در داخل شهر بصره قرار دارد. بر روی قبر طلحه، گنبدی قرار دارد. بارگاه و مقبرۀ طلحه به عنوان مسجد جامع بصره استفاده میشود. در گوشهای از بارگاه طلحه، برای زائران قبرش غذا پخته میشود. مردم بصره برای این مکان احترام زیادی قائل هستند).
13. بارگاه ابوحنیفه
ابن جوزی در حوادث ۴۵۹ق مینویسد: «و فی هذه الأیام بنی ابوسعد المستوفی الملقب شرف الملک مشهد الإمام ابی حنیفه (رضی) و عمل لقبره ملبنا و عبد القبه … فلما جاء شرف الملک سنه ثلاث و خمسین عزم علی إحداث القبه و هی هذه، فهدم جمیع أبنیه المسجد و ما یحیط بالقبر و بنی هذا المشهد، فجاء بالقطاعین و المهندسین و قدر لها ما بین ألوف آجر و ابتاع دورا من جوار المشهد و حفر أساس القبه»؛[34] (در همین سالها ابوسعد مستولفی ملقب به شرف الملک، با تخریب مسجدی که بر روی قبر ابوحنیفه ساخته شده بود و با خریدن زمینها و خانههای اطراف قبر ابوحنیفه و تخریب آنها و با دعوت از بنّاها و مهندسین و با استفاده از هزاران آجر، گنبد و بارگاه بزرگی بر روی قبر ابوحنیفه ساخت).
14. گنبد و بارگاه شافعی
ذهبی درباره قبر و بارگاه محمد بن ادریس شافعی مینویسد: «تملک الدیار المصریه أربعین سنه و عمر دار الحدیث بها و قبه علی ضریح الإمام الشافعی»؛[35] (ملک کامل (متوفای ۶۳۵ ق)، بر روی ضریح شافعی، قبه و گنبدی ساخت).
15. گنبد و بارگاه مالک بن انس
ابن بطوطه (متوفای ۷۷۹ق) در سفرنامه خود در معرفی قبر و بارگاه مالک بن انس، پیشوای فقهی مالکیه مینویسد: «و أمامها قبر إمام المدینه أبی عبدالله مالک بن أنس (رضی) و علیه قبه صغیره مختصره البناء»؛[36] (قبر مالک در مقابل قبر صفیه دختر عبدالمطلب و عمه پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و مادر زبیر بن عوام قرار دارد. بر روی قبر مالک بن انس، گنبد و ساختمان کوچکی قرار دارد).
16. بارگاه احمد بن حنبل
در کتاب مختصر طبقات الحنابله درباره امام احمد بن حنبل آمده است: «احمد بن حنبل، امام الحنابلة، المتوفی 241ق، قبره ظاهر مشهور یُزار و یتبرک به»؛[37] (احمد بن حنبل، امام حنبلیها، متوفای سال 241 هجری، قبرش پیدا و مشهور است و زیارت و تبرک میشود).
ذهبی هم مینویسد: «ضریحه یزار ببغداد»؛[38] (ضریح احمد بن حنبل در بغداد زیارت میشود).
17. گنبد و بارگاه معروف کرخی
ابن جوزی در حوادث ۴۵۹ق، مینویسد:
«و فی لیله الأحد سلخ شعبان احترقت تربه معروف الکرخی و کان السبب أن القیم بها کان مریضا، فطبخ له شعیرف فتعدت النار إلی خشب و بواری هناک و ارتفعت إلی السقوف، فأتت علی الکل، فاحترقت القبه و الساباط و جمیع ماکان، ثم أمر القائم بأمر الله بعماره المکان… و بنیت تربه قبر معروف فی ربیع الأول و عقد مشهده أزاجا بالجص و الآجر»؛[39] (در ماه شعبان همین سال، قبر و بارگاه معروف کرخی در آتش سوخت. علت آتشسوزی این بود که شخصِ متولی امور مقبره، مریض شده بود. هنگام پختن غذا برای او، آتش شعلهور شد و چوبها و حصیرهای موجود در محل آتش گرفت. دهلیز و گنبد و بارگاه و تمامی وسایل موجود در مقبره در آتش سوخت. به دستور القائم بامرالله در ربیعالاول سال ۴۶۰ق، قبر معروف کرخی بازسازی و بارگاهی با گچ و آجر بر روی قبر او ساخته شد).
نتیجه
با وجود مطالب و شواهد ذکرشده از آیات و سیره مسلمانان، آیا بازهم میتوان ادعا کرد که ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبور، حرام و بدعت است؟ اگر ساختن بارگاه و گنبد بر روی قبور حرام بود، چرا علمای زیادی که در قرون اولیه زندگی و در مقابل برخی مسائل، ایستادگی کردند، ساختن بارگاه و گنبد بر روی قبور را انکار نکرده و مسلمانان و حاکمان را از این کار منع نکردند؟! از این جهت و بر اساس دلایل مطرح شده از آیات قرآن کریم و تاکید آن آیات بر حفظ آثار گذشتگان و همچنین سیره عملی مسلمانان در طول تاریخ، مبنی بر صیانت آثار و حفظ ابن یه، گواه روشنی بر جواز بنای بر قبور و ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبور انبیا و اولیا میباشد و برای احدی جای شک و تردید باقی نمیماند که بنای بر قبور، نه تنها مشکل شرعی ندارد، بلکه امری مطلوب و مرغوب است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.