وهابیان با تقسیم بندی «استغاثه» به اموری که مقدور بشر است و اموری که تنها از خداوند برمی آید سپس تفسير ویژه و منحصر به فردی که از این دو مفهوم دارند، پیوسته تلاش کرده اند استمداد از پیامبر(ص) و دیگر بزرگان دین را، کاری مشرکانه قلمداد کنند. آنچه وهابیان را به این گمراهی کشانده چند موضوع مختلف است: 1) بی توجهی به عنصر نیت و اعتقاد درخواست کننده کمک. 2) تفسیر ناصواب وهابیان از مفهوم «ما لا یقدر علیه الا الله». تفسیری که وهابیان از مفهوم «ما لا یقدر علیه الا الله» دارند با چند اشکال روبروست: این تفسیر نه تنها در کتاب، سنت و سلف ریشه ای ندارد بلکه با آنها در تضاد است. علاوه براین برخی از باورها و رفتارهای رایج در میان سلف نیز ذیل عنوان مذموم «ما لا یقدر علیه الا الله» قرار می گیرد.
موضوع «صفات خبریه» و روش صحیح تفسیر آن، از مسائل پرمناقشه در تاریخ مذاهب اسلامی است. برخی از مذاهب منحصراً راه تفویض تمامِ معنا یا تأویل را تجویز کرده اند و برخی دو راه تفویض و تأویل را توصیه کرده اند. جریان وهابیت از بدو پیدایش تا کنون مکرراً مذاهب اسلامی را بهدلیل تجویز هر یک از راههای تأویل و تفویض به انحراف در فهم و تفسیر این دسته از صفات متهم کرده است و روشی نو در تفسیر این صفات ابداع کرده است. وهابیان با هدف تأصیل و هویتبخشی به ایده و روش خود تلاش کرده اند که سلف و عالمان مبرز متقدم اهل سنت را همنظر و همسنگ با خود معرفی کنند. عبارت «الاستواء معلوم، والكيف مجهول» که به مالک بن انس منسوب است، یکی از محوری ترین دلایل و سخنان مصادرهشده از سوی وهابیان برای اصالت بخشیدن به این دیدگاه است. این مقاله پس از بررسی صحت و سقم ادعای وهابیان در انتساب عبارت مذکور به مالک بن انس، به این نتیجه رسیده است که اولاً، عبارت «الاستواء معلوم، والكيف مجهول» از مالک بن انس نیست و ثانیاً، اگر دیدگاه مالک بن انس در غیر صفت «استواء» بررسی شود، مشخص خواهد شد که دیدگاه او با وهابیت در تعارض است.
«سلطان العمیری» بهعنوان یکی از نظریهپردازان برجسته وهابیت معاصر، در ابتدای کتـاب «المسلک الرشید إلی شـرح کتاب التوحید» تلاش کـرده پوشـشی نووهـابی و فریبکارانه را بر اندام آیین و منهج وهابیت بنشاند، تا از این طریق، خلاءهای موجود در منهج وهابیت را جبران سازد، لکن توجیهات العمیری در عمل به مجموعهای از مطالب و مسائل متناقض مبدل شده است. تناقض در بیان توحید ربوبی، تناقض در تعریف عبادت، تعریف اشتباه از مفهوم عبادت و انحراف در بیان خصایص الهی، برخی از اشکالات وارده بر این بخش از کتاب المسلک الرشید است که در این مقاله شرح داده شده است.
وهابیان در شدّ رحال و سفر برای زیارت قبور خدشه وارد کردهاند و آن را حرام و بدعت بر میشمارند. در این مقاله دلایل وهابیان در خصوص بدعی بودن شدّ رحال بیان شده و بررسی خواهد شد. به طور خاص روایتِ «لا تشدُّ الرِّحال إلّا إلى ثلاثة مساجد»، بهعنوان اصلیترین دلیل آنان بر حرمت و بدعت بودن سفر به جهت زیارت قبور، بررسی میگردد. نوشتار حاضر با استناد به سخنان عالمان اهلسنت، همچنین سیرۀ سلفِ صالح و روایات بسیار زیاد در استحباب سفر برای زیارت، سُستی کلام وهابیان در منع شد رحال و سفر برای زیارت قبور انبیاء(ع) و صالحان(ع) را اثبات کرده است.
کتاب «شواهد الحق في الإستغاثة بسید الخلق(صلی الله علیه وآله وسلم)» ازجمله کتابهایی است که در نقد افکار وهابیت و درخصوص دیدگاه آنان دربارۀ استغاثه، به رشتۀ تحریر درآمده است. نویسندۀ این کتاب شیخ یوسف نبهانی، از علمای اهلسنت است. این اثر در 434 صفحه توسط دو انتشارات «دار الکتب العلمیة» و «دار التوفیقیة» به چاپ رسیده است. کتابی که در این گزارش به آن استناد شده، چاپ چهارم است که انتشارات «دار الکتب العلمیة» در سال 2011 میلادی، منتشر کرده است.
محلّ اختلاف مسلمانان با وهابیت در مسئلۀ «توسل» عبارت است از «توسل به اشخاص» که در قالب «توسل به ذات و جاه، مقام، حق و منزلت اشخاص» صورت میگیرد. در این نوشتار از چهار منظر به محلّ بحث پرداخته شده است: الف) توسل در سنت نبوی؛ ب) توسل در سیرۀ اهلبیت(ع)؛ ج) توسل در سیرۀ صحاب؛ د) توسل از دیدگاه علمای مذاهب اسلامی. در این مباحث آیات و روایات از حیث دلالی و سندی بررسی شدهاند. همچنین در انتها به سه شبهۀ مهم در این زمینه اشاره شده است.
مسئلۀ «تبرک» ازجمله امور مورد قبولِ تمام مسلمانان است. همۀ مسلمانان بر جواز تبرک به آثار منفصل و جداشده از بدن پیامبر(ص)، از قبیل مو، ناخن، عرق، آب دهان، آب وضو و لباس اتفاقنظر دارند، وهابیان نیز در این مسئله با سایر مسلمانان موافق هستند، اما آنان تبرک به آثار مکانیِ پیامبر(ص)، از قبیل حجره و قبر شریف آن حضرت را جایز نمیدانند و به ادلهای نیز استناد میکنند. وهابیان همچنین تبرک به صالحان و اولیا و آثار آنان را جایز نمیدانند و تبرک به شخص و آثار وی را از ویژگیهای انحصاریِ پیامبر(ص) میدانند و تبرک به قبور صالحان را شرک میدانند، این درحالی است که تبرک به صالحان و آثار مکانیِ پیامبر(ص) نهتنها شرک و بدعت نیست؛ بلکه امری جایز است و دلایل مطرحشده از سوی وهابیت واهی و مخدوش است.
یکی از نذرهایی که میان مسلمانان مرسوم است، نذر کردن برای خداوند همراه با اهدای ثواب و پاداش معنوی نذر به اموات است. از دیدگاه فقهیِ مذاهب اسلامی در جواز چنین نذری، هیچ ابهامی وجود ندارد؛ اما ابنتیمیه با تمسک به دلایلی آن را نهتنها جایز ندانسته؛ بلکه چنین نذری را شرک در عبادت پنداشته است. عمدهترین دلیل وی در این خصوص، روایات است. نگارنده در این تحقیق بهتفصیل دلایل ابنتیمیه را بررسی کرده است و روایات مورد استدلال او را بهلحاظ سندی و دلالتی به نقد کشیده است و در پایان باتوجه به دلایل جواز نذر، فتاوای فقهی و سیرۀ عملی مسلمین، جواز این نوع از نذر را ثابت کرده است.
كتاب «بررسی رویکرد ابنتیمیه درباره تعارض عقل و نقل» در دو جلد توسط آقای «رحمتاللّه رضایی» در ارتباط با نقد ابنتیمیه نوشته شده است. جلد اول، اختصاص به مباحث نظری «تعارض عقل و نقل» و جلد دوم، ناظر به مباحث کلامی است. جلد اول این کتاب در 454 صفحه، متشکل از نُه فصل و یک نتیجه میباشد و گزارش پیش رو از جلد اول این کتاب است.
«تکفیر تارک نماز» از مسائل مورد توجه فقهاست. آنان به صراحت بیان نمودهاند که چنانچه ترک نماز بهسبب جحد و انکار اصل وجوب نماز باشد، شخص منکر، کافر میشود؛ اما نکته مهم این است که آیا اگر ترک نماز بهسبب مسئلهای غیر از جحد و انکار باشد، بازهم موجب کفر شخص تارک میشود؟ در این خصوص، نظرات مختلفی بیان شده است. هرچند که جمهور فقها و اندیشمندان اسلامی قائل به عدم کفر چنین شخصی شدهاند، اما در منشورات برجا مانده از فقها میتوان برخی را به عنوان قائلین به تکفیر تارک نماز (هرچند که بهسبب سستی، کاهلی، تنبلی و امثال آن باشد) معرفی نمود. عمدهی تکفیریان معاصر، این نظر را پذیرفته و امروز سردمدار این دیدگاه میباشند. آنان دلایلی را برای اثبات مدعایشان مطرح نمودهاند که همهی آنها مخدوش و ناتمام است. آنان از آیه 11 سوره مبارکه توبه و حدیث نبوی «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلاَةِ» و کاشفیت فقدان ایمان در شخص تارک نماز، برای دستیابی به مقصود خود بهره جستهاند. اما با تدقیق نظر مشخص میشود که آیه در صدد نفی اخوّت حقیقی نبوده و تنها در صدد بیان شدت مبغوضیت ترک نماز میباشد. با در نظر گرفتن دیگر فرمودههای پیامبر اکرم(ص) مشخص میشود که این کلام نبوی مربوط به ترک عامدانه نماز میباشد، نه مطلق ترک نماز؛ علاوه بر آنکه میان ترک نماز و فقدان ایمان هیچ ملازمهای وجود ندارد و برقراری چنین ملازمهای بیدلیل و صرفاً ادعایی بیش نیست.
رسول اللهِ(صلى الله عليه وآله)
أعطُوا الأجيرَ أجرَهُ ماداَم فى رَشحِهِ
مزد کارگر را هنگامى که هنوز عرق بر تن دارد بپردازيد